سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش

 ولایت خوست

خوست، یکى از 34 ولایت افغانستان است که نزدیک به جنوبشرق کشور موقعیت دارد. این ولایت براساس موقعیت جغرافیوى، روى خط 69 درجه، 39 دقیقه و 58 ثانیه طول البلد و در 33 درجه، 5 دقیقه و 24 ثانیه عرض البلد واقع شده است.
در طرف شمال و غرب آن؛ ولایت پکتیا، در جنوب آن ولایت پکتیکا و قبایل آن سوى خط دیورند، اقوام سیدگى و وزیر، در شرق آن وزیرستان شمالى و کُرم ایجنسى موقعیت دارد.
معناى لغوى خوست براساس فرهنگ عمید، جزیره و یا ساحه خشکه بین دریا میباشد که به اساس روایات فولکلوریک، دریاهایى که در زمانه هاى قدیم از کوه هاى حدران، منگل و تنى جارى بود، تمام آب شان در خوست جمع مى شده و هیچ راه خروجى نداشته است.
خوست در گذشته، یکى از ولسوالى هاى بزرگ پکتیا بوده و ولسوالى هاى کنونى آن، به اندازه علاقه دارى ها بود که در زمان رژیم  نجیب ، به سطح ولایت ارتقا کرد. این ولایت حالا به شمول سه واحد ادارى (شمل، متون، و لکنو)، داراى 12 ولسوالى به نام هاى سپیره، دوه مانده، نادرشاه کوت، اسماعیل خیل و مندوزى، تنى، گربز، على شیر، صبرى، باک، حاحى میدان، موسى خیل و قلندر میباشد.
در ولایت خوست، قوم هاى کوچک و بزرگ مستقراند که از جمله از منگل، حدران، تنى، صبرى، گربز، متون، لکن، علیشیر، تریزى، بابکرخیل، غلجى، اسماعیل خیل، مندوزى و حاحى نام گرفته میتوانیم.

مشاهیر:
ببرک خان حدران، مامور على جان، جلال الدین حقانى، سراج الدین حقانى، سیدمحمدگلاب زوى، شهنواز تنى، پیرمحمد کاروان، محمدصدیق روهى، میرزا عالم حمیدى، گل محمد نورزى، شهزار لیوال، محمود سوما، سیدال شاه فولاد، محمدولى مندوزى، میراحمد گربز.
 
معارف:
در ولایت خوست، اکنون 291 باب مکتب وجود دارد که از جمله آن 134 ابتدائیه، 61 متوسطه و 87 آن لیسه است.
در این ولایت، مجموعاً 209542 شاگرد مصروف تعلیم اند، که از جمله  75432 تن آنها دختر بوده و از سوى 5511  معلم تدریس  میشوند.
 
دارالمعلمین:
دارالمعلمین خوست داراى 1060 شاگرد است که 20 درصد آن، دختران بوده و 42 استاد دارد.
 
لیسه هاى خصوصى:
در ولایت خوست، جمعا 13 لیسه خصوصى فعالیت دارد که 5799 شاگرد دارد و ازین جمله 289 تن آنها دخترمیباشند.
 
پوهنتون:
پوهنتون خوست که به پوهنتون شیخ زاید مسمى گردیده، در سال 1381 خورشیدى تاسیس شده است.
این پوهنتون؛ داراى ده پوهنحى (طب، انجینرى، حقوق، اقتصاد، تعلیم و تربیه، ژورنالیزم، ادبیات، شرعیات و کمپیوتر ساینس) دارد.
پوهنتون شیخ زاید در سال 1391 خورشیدى 5700 محصل داشت که از سوى 160تن استاد درس داده میشد و تاکنون 1915 تن فارغ داده و همچنان 60 تن از استادان آن، جهت کسب سند ماسترى و دوکتورا به کشورهاى خارجى فرستاده شده اند.
 
زراعت:
  اینکه ولایت خوست در بین کوه ها موقعیت دارد، علاوه بر آن زمین هاى مناسب وقابل کشت نیز دارد؛ اگر نخست به کوه ها و حاصلات آن نگاه کنیم، واضح است که کوه هاى خوست علاوه بر چوب سوخت، درخت هاى میوه دار چون جلغوزه،  (زیتون) گورگوره، سکرى مزرو، و چهارمغز نیز دارد که بدون چهارمغز، دانه هاى تمامى میوه جات به شکل طبیعى و خودرو در کوه ها و دشت ها جوانه میزند و از سوى کسى نگهدارى نمیشود.
همچنان در زمین هاى زراعتى خوست؛ جوارى، گندم، برنج، ممپلى و سبزیجات حاصل خوب میدهد و اکثر مردم آن زراعت پیشه هستند.
 
صنایع دستى
قسمت زیادى از صنایع دستى در خوست، از مزرو و برگ هاى آن ساخته میشود. این مواد چون پوزى (نوعى فرش)، جاى نماز، سوزى (دسترخوان نگهدارى نان) شکردانى، پونى جهت انتقال سامان آلات، تبنگ، پکه دستى، کربان (در ساختن چپرکت ها استعمال میشود) و همچنان دوختن لباس، کلاه و چپلى  مزرى که ساخت یک تعداد افراد ماهر است، همه شان از سوى مردم این ولایت به هدف رفع نیازمندى هاى روزمره ساخته میشوند.
 درجمع همچو صنایع دستى؛ فقط تا یک حد کربان، پوزى و چپلى مزرى، توسط مردان ساخته میشود و متباقى کار دستى زنان است. صنایع دستى خوست، اکثراً به زنان ارتباط میگیرد و از سوى مردم تا اندازه بیشتر مورد استعمال قرار میگیرد؛  همچنان شرى که پتوى مشهور پشتون ها خوانده میشود، نیز در مناطق منگل و حاحى میدان به دست زنان ساخته میشود.

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط 93/7/28:: 8:36 صبح     |     () نظر

 ولایت نیمروز

 ولایت نیمروز در جنوب غرب افغانستان موقعیت دارد و یکى از ولایت بزرگ سرحدى میباشد. ولایت نیمروز در غرب با ایران و در جنوب با پاکستان سرحد طویل دارد.  این ولایت همچنان در شرق با هلمند و در شمال با ولایت فراه همسرحد است.
شهر زرنج مرکز این ولایت میباشد که نسبت به ولسوالى هاى یک منطقه  خورد میباشد.
به اساس ارقام اخیر، نفوس این ولایت 149000 هزار تن تخمین شده و مساحت  آن 41005   کیلومتر مربع میباشد. آب هوایى این ولایت در فصل زمستان معتدل و در فصل زمستان گرم است.
 علاوه بر دریاى هلمند دریای خاشرود نیز در این ولایت جریان دارد که در جهیل سیستان میریزدعلاوه بر زمین هاى وسیع زراعتى، یک دشت بزرگ به نام مارگو نیز دارد. هامون گودزرى نیز دراین ولایت موقعیت دارد.
علاوه بر زرنج ، جخانسور و چهار برجک نیز از شهرهاى بزرگ این ولایت میباشد.
نفوس ولایت نیمروز نسبت به مساحت این ولایت کم است؛ برخى بیشتر مساحت نیمروز از صحراها و دشت ها تشکیل شده و دریاى هلمند تنها در مناطق مسکونى جریان دارد.
 واحدهاى ادارى :
ولایت نیمروز به شمول شهر زرنج از شش واحد ادارى تشکیل شده که عبارت است از  درلارام، کنگ، چهار برجک، چخانسور و خاشرود.


اقتصاد و تجارت:
نیمروز یکى از ولایات سرحدى کشور میباشد که سرحد مشترک با ایران دارد و اقتصاد آن نیز بر امور تجارتى با ایران استوار است.
همچنان قاچاق انسان و مواد مخدر که با استفاده از این راه صورت میگیرد، جوانب اقتصادى دارد، همچنان یکتعداد افراد دیگر مصروف تجارت و  رفت آمد قانونى از این راه میباشند.
فابریکات آب معدنى و تولید پلاستیک که در شهر زرنج فعالیت دارد، نقش مهم د رشد اقتصاد نیمروز ایفا کرده و در پهلوى آن یکتعداد مردم مصروف کار در فابریکات بسته بندى خریطه هاى سمنت ، مبلایل، زراعت و مالدارى میباشند.
دریا هاى و بندها :
 
دریاى هلمند در ولایت نیمروز جریان دارد وبعداً از این ولایت به ایران میرود؛ اما علاوه بر آن دریاى خاشرود نیز در این ولایت جریان دارد.
بند بزرگ  کمال خان   در ولسوالى چهاربرجک موقعیت دارد که اکنون زیر کار است.
اعمار این  بند باعث آبیارى 80 هزار هکتار زمین، تولید  9 میگات  برق و زمینه هاى کارى به مردم خواهد شد.
 
 زراعت:
ولایت نیمروزعلاوه بر دشت هاى وسیع از زمین هاى زراعتى تشکیل  شده است ، هرچند دریاى هلمند از این ولایت مى گذرد؛ اما به مزارع این ولایت کدام مفاد ندارد و یکتعداد باشندگان این ولایت مصروف دهقانى میباشند.
به اساس معلومات ریاست زراعت نیمروز، سطح کشت جوار، گندم، کوکنار، خربوزه و تربوز در این ولایت بسیار بلند است.
 معارف:
معارف:به اساس معلومات ریاست معارف نیمروز، دراین ولایت 86 هزار تن شاگرد که 40 در صد آن دختران تشکیل کرده، در 250 مکتب درس میخواند.
علاوه بر مکاتب این ولایت، 5 لیسه زراعتى و تخنیکى نیز در مرکز و ولسوالى هاى نیمروز فعالیت دارد.
تعداد مدارسى دینى خصوصى این ولایت به 20  باب میرسد که شاگردان اناث و ذکور مصروف فراگیرى تعلیمات دینى در آن میباشند.
 
 مشاهیر:
 
وکیل دوست محمد خان، حاجى علیم خان شورو، حاجى رییس غلام رسول ایوبى ، داکتر غلام محمد لعلزاد بلوچ، فرخى سیستانى، ابوداوود سجستانى، کاندید اکادمیسن محمد اعظم سیستانى ، عبدالبصیر بلوچ، استاد غلام دستگیرى (پیام)، عبدالغفور مراد، عبدالرحمن پهوال  و عبدالکریم براهوى در جمله مشاهیر این ولایت شمرده میشود.

نهر لشکری که برنامه ریزی های ابتدایی آن در دوره حکومت سردار محمد داود خان صورت گرفته بوده ، با همکاری جامعه جهانی و با هزینه شش میلیو...

افتتاح دومین نمایشگاه بزرگ صنایع دستی در ولایت نیمروز

‎Mahkan مهکان‎

‎Mahkan مهکان‎‎Mahkan مهکان‎‎Mahkan مهکان‎

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط 93/7/27:: 9:44 صبح     |     () نظر

 ولایت پکتیا

 ولایت پکتیا با داشتن مساحت 16862 کیلومتر مربع در زون جنوب شرق کشورموقعیت دارد و ارتفاع آن از سطح بحر 1500کیلومتر مربع میباشد .
ولایت پکتیا 13 ولسوالى کوچک و بزرگ دارد و برخى بیشتر باشندگان آن در ولسوالى هاى کوهستانى زندگى دارند. تمامى باشندگان این ولایت از قوم پشتون و پشتو زبان هستند؛ اما چند خانواده درى زبان در یک قریه  شهر گردیز مرکز ولایت پکتیا نیز وجود دارد .
نفوس این ولایت در حاکمیت برهان الدین ربانى درحدود  پنجصد هزار تخمین شده ؛ اما اکنون نفوس شمارى هاى  غیر رسمى دوایر صحى و کمک دهنده نشان میدهد که نفوس این ولایت تا یک ونیم میلیون تن میرسد .
ولایت پکتیا سلسله طویل تاریخى دارد ، منحیث مرکز اریایایى هاى پیشین یاده شده و در کُتب تاریخ آمده است که تمامى قبیله هاى پشتون از این منطقه به سایر مناطق کشور کوچ کرده و جابجا شده اند .
 
ولسوالى ها :
 
ولایت پکتیا به شمول مرکز  14 واحد ادارى دارد که 13 واحد دیگر عبارت از ولسولى هاى احمدآبا، سیدکرم،میرزکه ، احمدخیل ، حاحى اریوب، لجه منگل ، جانخیل، حمکنى ، دندى پتان ، شواک، گرده حیرى ، وزى حدران و زرمت میباشد که از جمله احمدآبا و سیدکرم د مناطق هوار و متباقى آن در مناطق کوهستانى موقعیت دارد .


ولسوالی حمکنی
بندهاى آب :
 
بندمچلغو در 40 کیلومترى جنوب شرق  شهر گردیز مرکز ولایت پکتیا در ولسوالى  احمد آبا موقعیت دارد. این بند ظرفیت آبیارى 1800 هکتار زمین و ظرفیت تولید 800 کیلو وات برق را دارد . هر چند تعهدات اعمار این بند از چند سال گذشته بدینسو صورت گرفته ؛ اما تاکنون نیز اعمار نشده است.
 
فرهنگ :
 
مردم ولایت پکتیا بنام مردم جرگه ها یاد میشوند و برخى بیشتر منازعات و مشکلات توسط جرگه هاى حل و این یک ویژه گى فرهنگ آنها میباشد .
اکثریت تصامیم در ولایت پکتیا توسط اقوام گرفته میشود؛ اما علاوه بر آن رواج هاى مهر بسیار زیاد و دیگر نیز در بین مردم این ولایت مروج میباشد .
تلاش هاى فرهنگى نیز در چند سال گذشته در این ولایت سرعت یافته است .
 
یک جریده پانزده روزه  به نام ( ورانگه ) در حدود 75 سال قبل در چوکات ریاست اطلاعت و فرهنگ این ولایت فعالیت داشت ؛ اما در جریان جنگ هاى 30 ساله و در زمان حاکمیت طالبان از نشر باز ماند، این جریده نشرات خود با ایجاد حکومت جدید دوباره آغاز کرد .
همچنان وقت ناوقت ، مشاعره ها ، محافل ادبى ، سیمینارها و سایر نشست در این ولایت برگزار میشود.
 
آبدات تاریخى :
 
بالاحصار گردیز از مناطق و ساختمان مرتفع ، بزرگ و تاریخى این ولایت شمرده میشود  که در 40  مترى شرق شهر بالاى یک تپه موقعیت دارد ، طول این بالاحصار 150 متر و عرض آن پنجا متر خوانده شده است .
باشندگان منطقه در مورد این بالاحصار مى گویند که این حصار سال ها قدامت دارد و  توسط حکمرانان آن زمان منحیث یک سنگر مورد استفاده قرار مى گرفت .
 
مشاهیر :
ولایت پکتیا زادگاه شخصیت هاى مشهور کشور چون داکتر نجیب رییس جمهور پیشین، ببرک خان حدران، پاچاخان حدران، مورخ عبدالحى گردیزى، سرمحقق على منگل، غلام محمد زرملوال ،حیات گردیزى، استاد گلزمان، احسان الله درمل ، رحیم الله زرمتى، علم گل سحر و همچو اشخاص دیگر میباشد .

 معارف :
اکنون در ولایت پکتیا 340 مکتب و دوایر مختلف آموزشى وجود  دارد که شامل 8 باب مدرسه دینى ، یک باب لیس? میخانیکى ،یک لیسه مسلکى زراعت و یک  انستیتیوت کثیرالرشتوى میباشد که 180000هزار شاگردان به شمول45000 تن دختر  مصروف فراگیرى تعلیم در آن میباشد .
از جمله 340 مکتب پکتیا 169 باب  مکتب آن تعمیر ندارد . این ولایت  پوهنتون و یک دارالمعلین با پنج الحاقیه نیز دارد .

گنجینه میرزکه گردیز کجاست؟

وجه تسمیه گردیز :

گردیز. [ گ َ ] (اِخ ) نام قصبه و قلعه ای از غزنین بر یک منزلی آن از سوی شرق و معرب آن جردیز است . گردیز یک منزلی مشرق غزنین است . (تاریخ مغول تا?لیف اقبال ص 62). ولایتی بین غزنه و هند. (از معجم البلدان ) (مراصدالاطلاع ص 338). گردیز، حمزة بن عبدا? الشاری کرد. (تاریخ سیستان ص 24).( 1)
گردیز شاید گر یا غر پشتو به معنی کوه باشد و یا گر ( گهر ) خانه و دیز همان دیش سانسکریت به معنی قریه ویا شهر مفهوم بدهد گهردیش به مروز زمان به گردیز تغییر کلام داده باشد و اعراب با کمبود حرف (گ) آنرا جردیز خواندند .
کتابهای معتبر جغرافیا مانند حدود العالم و جغرافیای تاریخی ایران از بارتولد و کتابهای جغرافیای اعراب همه فقط گردیز را قصبه کوچک دانسته اند. و آن اینکه گَردیز شهری است در جنوب افغانستان و مرکز ولایت پکتیا است.این شهر در منتهی الیه دره رودخانه گردیز و در ارتفاع 2300تا2500 متری از سطح دریا قرار دارد.
بازار قدیمی شهر در سال 1943 میلادی بنا شده‌است و بعد آسفالت شدن جاده کابل - گردیز (120 کیلومتر) حمل و نقل مصنوعات چوبی افزون یافت و باعث رونق آن شهر گردید. بالاحصار گردیز از آثار تاریخی آنست.
زمین‌های هموار ولایت پکتیا بیشتر در پیرامون گردیز زرمت قرار دارد و بیشتر آب زمین‌های کشاورزی آن از کاریزها تأمین می‌شود.
در 256هـ ق/870 م، یعقوب لیث صفاری به نواحی شرقی افغانستان تاخت و جنگی سخت میان او و ابومنصور افلح امیر گردیز درگرفت بارتولد به نقل از گردیزی مینویسد یعقوب لیث صفار با یک امیر مسلکان که مقیم گردیز بود جنگ نمود (2) که به یقین آن شخص ابومنصور تفلح بوده که با دادن گروگان و تعهد به پرداخت 10هزار درم خراج سالیانه به امیر سیستان، با وی صلح کرد. پس از افلح، اخلاف او تا اواسط قرن 5 هـ ق بر حکومت گردیز باقی ماندند. نواحی دور دست و بعضاً سخت‌گذر پکتیا یکی از پناهگاه‌های خوارج به‌شمار می‌رفت. این نواحی در دوره? اقتدار خوارج سیستان زیر سلطه? آنان بود. به گزارش نویسنده? گمنام حدودالعالم بیشتر اهالی گردیز بر مذهب خوارج بودند. و شهری است برحد میان غزنین و هندوستان. برتلّی نهاده? و مر اورا حصاری محکم است و سه باره دارد. (3)

اما گنجینه میرزکه؟
یکی از گنجینه های مهم افغانستان، گنجینه "میرزکه" در نواحی شهر "گردیز" مرکز ولایت "پکتیا" در جنوبشرق این کشور است که در سال 1326 هـ ش، برای اولین بار کشف شد.در واقع کشف منطقه باستانی میرزکه، یکی از با ارزشترین و بزرگترین کشفیات آثار تاریخی در جهان است.

جغرافیای منطقه میرزکه
میرزکه در فاصله 30کیلومتری شمالشرقی شهر گردیز در کنار دو رودخانه "احمدزایی" و "میرزکه" واقع شده است که قبایل "منگل" در آن رفت و آمد دارند.
در کنار رودخانه میرزکه تپه های قرار دارد که ساکنین محل آن را "کافرکوت" میخوانند. اولین حفاری در فاصله 70متری "کافرکوت" در کنار مسیر نیمه بیابانی رودخانه میرزکه چشمه ای قرار دارد.
در بهار سال 1326 هـ ش برای اولین بار زنان و دوشیزه گان قبایل منگل که برای برداشتن آب به آنجا رفته بودند، سکه هایی را در سطح چشمه مشاهده کردند.
سکه های به دست آمده از این چشمه، بین مردم دست به دست میشد تا این که باستان شناسان را به منطقه کشاند.
با تحقیقات و حفریات مختصری که پیرامون این چشمه صورت گرفت، مشخص شد که در اطراف آن، خانه بزرگ مربع شکلی که هر ضلع آن 6 متر طول داشت، وجود دارد و در مجاورت آن خانه نیز خانه های کوچکتری دیده میشد.

چشمه متبرک
با تحقیقات بیشتری که صورت گرفت مشخص شد که در محل کشف سکه ها، چشمه متبرکی وجود داشته است که مردم به قصد تبرک، در آن سکه میانداخته اند.
"احمدعلی کهزاد" یکی از باستان شناسان و مورخان افغانستان که خود نیز از نزدیک در کشف این منطقه در سال1326 هـ ش حضور داشته است، در کتابی تحت عنوان "افغانستان در پرتو تاریخ"، نوشته است:
"هویدا گردید که در اعصار باستانی پیش از اسلام و پیش از عهد مسیح در آنجا چشمه متبرکی بوده که مردم به افکندن سکه در آب آن معتاد بودند و بدین ترتیب از حوالی قرن 4 ق م ( قبل از میلاد مسیحی ) تا حوالی قرن سوم مسیحی در حدود700 سال نمونه های مسکوکات پادشاهان و سلاله های مختلف افغانستان به تعداد زیادی در آنجا متراکم شده بود."

انتقال سکه ها به موزه کابل
مرحوم کهزاد در ادامه یادآور شده است: در حدود 50 هزار سکه قدیمی در این چشمه موجود بوده است که بیشترین آنها را مردم منطقه در همان دوران در بازارهای کابل، "جلالآباد" و "پیشاور" به فروش رساندهاند.
با وجود این، باز هم بیش از 10 هزار عدد از این سکه ها به موزه کابل منتقل شد.
این مورخ افغان که مسئولیت انتقال این سکه ها را به موزه کابل نیز بر عهده داشت، تصریح کرده است: سکه های منطقه میرزکه که به موزه کابل منتقل شد بزرگترین مجموعه مسکوکات پیش از اسلام بود که موزه کابل در خود میدید.

تفکیک تاریخی سکه ها
با انتقال مسکوکات به موزه کابل، باستان شناسان افغان و خارجی به تقسیم بندی و تفکیک تاریخی آنها پرداختند.آنان این سکه ها را که از نگاه جنس، فلز، نقره و مس بود به دو دسته تاریخی تقسیم کردند.
دسته های از این سکه ها، محلی بود که بیشتر در مناطق جنوبی و جنوبشرقی افغانستان و در "قندهار" و "پنجاب" به ضرب رسیده بود.این سکه ها ضمن این که نام پادشاهی در آن ذکر نشده بود، شکل مرتب و منظمی نیز نداشتند.
اما دسته دیگر، مرتب و منظم بود و اسم و تصاویر سلسله های تاریخی عصر باستان از قبیل شاهان یونانی جنوب "هندوکش" و "اسکایی" و "پارتی" و "کوشانی" روی آنها حک شده بود. روی برخی از این مسکوکات تصویر انسان، سلاح، پرندگان، ستارگان و برخی از آثار تاریخی نیز دیده میشد.
باستان شناسان، تاریخ ضرب این سکه ها را به قرن ششم قبل از میلاد نسبت داده اند. این روشن میسازد که قبل از حضور یونانیان در افغانستان، ضرب این قبیل سکه ها در شرق افغانستان و در قندهار تا کنار رود "سند" رواج داشته است.
"شلوم برژه" و کوریل" دو تن از باستان شناسان مطرح دنیا در کتاب "خزاین مسکوکات افغانستان" نوشته اند: مجموعه مسکوکات میرزکه بزرگترین مجموعه از سکه های است که به طور تخمیعی از یک منطقه مشخص در خاک افغانستان کشف شده است.

میرزکه در نیم قرن گذشته:
پس از کشف سکه های مختلف در چشمه میرزکه، این منطقه شاهد حفریات گوناگون مجاز و غیر مجاز قرار گرفت و در عین حال توجه موسسات بین المللی از جمله "یونسکو" را به خود جلب کرد.
در طول نیم قرن گذشته از منطقه میرزکه، آثار مهم دیگری کشف شده که بیشتر آنها توسط قاچاقچیان آثار عتیقه در بازارهای خارجی به فروش رسیده است.
بنا به نقل مردم منطقه گردیز و پکتیا که در رسانه ها نیز منتشر شد، در زمان تجاوز شوروی سابق به افغانستان، بمبی توسط جنگندههای روسی، به تپه میرزکه اصابت کرد که منجر به کشف گنجینه های جدید در محل انفجار شد.
پس از این حادثه، نزاع سختی بین مردم منطقه برای تصاحب این گنجینه صورت گرفت و در نهایت به توافق رسیدند که منطقه میرزکه متعلق به همه آنها است.
پس از این توافق بود که مردم محلی به حفاری غیرمجاز و غیرفنی در منطقه دست زدند و ثروت سرشاری را نصیب قاچاقچیان آثار باستانی کردند.
در طول سالهای جنگهای داخلی و دوره طالبان، موزه کابل مورد دستبرد غارتگران آثار باستانی قرار گرفت و اکثر اشیای گنجینه منطقه میرزکه نیز از این موزه به غارت رفت و در پاکستان و دیگر کشورهای اروپایی به فروش رسید.
بزرگترین غارت از منطقه میرزکه در سالهای 1992و 1993 میلادی صورت گرفت و گنجینه عظیمی از طلا و نقره به ارزش صدها کیلو از این محل خارج شد.
به دنبال غارت گنجینه میرزکه، سازمان فرهنگی یونسکو در سالم1994 با نگرانی از این روند اعلام کرد که آثار عتیقه افغانستان در بازارهای اروپایی در حجم بالایی به فروش میرسد. تا جاییکه به بی نظیر بوتو صدراعظم پاکستان نامه فرستادند تا آثار باستانی افغانستان که در منزل شما گردآورده شده است همه ملکیت افغانستان است البته با پرداخت پول باید به سازمان یونسکو و یا افغانستان تحویل داده شود .
این سازمان از همه خریداران اروپایی خواست تا از خرید آثار عتیقه افغانستان از دست دلالان و قاچاقچیان خودداری کنند.
در دوره طالبان نیز در منطقه میرزکه حفاریهای غیرمجازی صورت گرفت چنانچه نشریه "میهن" در یکی از شماره خود به نقل از منابع خارجی نقل کرد: گنجینه عظیمی از جواهرت و مجسمه های طلایی و حدود 3 تن طلا و نقره از این منطقه به دست آمد که تا آن زمان بزرگترین گنجینه کشف شده بود.
هیچ یک از این آثار بدست آمده در سالهای اخیر، به موزه ملی افغانستان نرسید و همگی توسط دلالان آثار باستانی از افغانستان خارج شد و در بازارهای جهانی "نیویورک"، "زوریخ"، "توکیو" و "لندن" به قیمتهای بالا به فروش رفت. یکی از استادان پوهنتون کابل دوسال قبل در موزیم لندن تلاش نمود تا این گنجینه را که در گاوصندوق های موزیم جا داده شده است حد اقل ببیند . اما مقامات موزیم نپذیرفت .
در مجموع تاکنون سکه های به دست آمده از منطقه میرزکه بیش از 50 هزار اثر که قدمت آنها به قرن ششم قبل از میلاد تا قرن نوزدهم میلادی می رسد، برآورد شده است.(4)
روزنامة ملی انیس (1383هـ ش) می نویسد: «چهار تُن سکه باب، پنجصد کیلو زیوارت و یک تعداد آثار تاریخی در جریان سالهای 1992 تا 1993م از منطقة میرزکه ولایت پکتیا طور غیرقانونی حفاری و به پاکستان انتقال گردیده است. پروفسور بوباراشی متخصص و باستان شناس آسیای مرکزی و هند مطلب فوق را به آژانس اطلاعاتی باختر اظهار داشته گفت: سکه ها، زیوارت و آثار گنجینة میرزکه ولایت پکتیا مربوط به قرن دوم الی پنجم قبل از میلاد و بعضا مربوط به دوره های سکندر کبیر و امپراطوری هخامنشی می باشد. پرو فیسور بوبارشی علاوه نمود: آثار به دست آمدة متذکره بعد از انتقال به پاکستان به کشورهای امریکا، جاپان، سویس، انگلستان و جرمنی به طور قاچاق انتقال گردیده و مردم با مشاهدة آثار گمان می کردند که این آثار از مناطق همجوار دریای آمو به دست آمده است. وی اظهار داشت که من با اخذ اطلاع از موجودی این آثار در کشورهای متذکره از نزدیک آن ها را مشاهده نموده و از آن ها عکس برداری نموم و زمانی که عکسهای آثار را به باشندگان میرزکه نشان دادم، آنها تاکید کردند که همه این آثار از گنجینه میرزکه آن ولایت بطور غیر قانونی حفاری گردیده و بعد از طریق پاکستان به سایر کشورها قاچاق گردیده است. پروفیسور بوباراشی به ارتباط اهمیت و ارزش آثار به دست آمده از گنجینه میرزکه ولایت پکیتیا گفت این بزرگترین گنجینه در سطح جهان بوده و ارزش مجموعی آن به میلیون ها دالر می رسد و در میان سکه های به دست آمده سکه یی وجود دارد که بیست میلیون دالر ارزش دارد. یک قسمت این آثار بطور کتله یی در بعضی از کشورها وجود دارد و یک قسمت دیگر آن نزد یک تعداد اشخاص است که بطور انفرادی آن را خریداری نموده اند و از جمله بیشترین قسمت که سه تن وزن دارد در شهر باسل سویس موجود است. پروفیسور بوباراشتی علاوه نمود که وی مورخ بوده و طی پانزده سال علاوه از تالیف یک تعداد کتاب ها در رابطه با باستان شناسی یک کتاب را که حاوی تصاویر سکه ها، زیورات مجسمه ها و سایر آثار به دست آمده از گنجینه میرزکه ولایت پکتیا می باشد و در این کتاب تصاویر مذکور معرفی گردیده است تحریر نموده ام. وی گفت: این آثار باید به افغانستان برگردانیده شود و این وظیفه را من به دوش گرفته ام تا به افرادی که این آثار در نزد شان است قناعت داده شود که آثار متذکر مربوط به افغانستان بوده و در انتقال دوباره آن به افغانستان همکاری نمایند تا جزو میراثهای فرهنگی افغانستان شناخته شوند.»(5)

که حه هم شکارو غرنی په ادب شه پوهیزو
مونز پیژنو ژرنده جومات په مکتب شه پوهیزو
مونز پکتیاوال یو په دوستی کی یار ته زره ورکوو
خو بیا برعکس د دشمن په مذهب شه پوهیزو

 

 

 

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط 93/7/20:: 10:5 صبح     |     () نظر
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >