در اشارهای که به جوانان کردید باید بگویم که من خودم نسل جنگ هستم و تا صنف دوازده بیشتر نخواندهام و درجات علمی و آکادمیک ندارم، ولی از خود ملت هستم و دردهای ملت را تنگاتنگ حس کردهام و از درون همان شرایط حرکت کردهام. دقیقاً مثل مورد خود من، این ملت که امکان سواد آموختن رسمی را نداشته به دلیل تجربیات عینی و ملموس بسیار روشن و با تجربه است و من به وجود ملتم افتخار میکنم.
تاریخ را ملت میسازد نه این دولت های خودفروخته و آزادی هر ملت هم توسط خود او کسب و پاسداری میشود. به این خاطر توصیهی من به عنوان یک خواهر کوچک به زنان و مردان آزادیخواه ایران این است که هرگز آرزوی صدور آزادی از لولهی تفنگ بیگانه را نکنید، حاصل آن جز اسارت و سیه روزی ملت و خونریزی چیزی نخواهد بود. در غیبت امنیت و استقلال چطور ممکن است که شما به آزادی دست بیابید و دموکراسی را در جامعه حاکم کنید و از حقوق بشر و امثالهم حرف بزنید. ملت ما و شما میباید خاموش ننشینند و صدای خود را بلند کنند و ملتی که سالها در بند بوده نیاز به رهبری سلامت دارد و این وظیفه ی آزادیخواهانی است که سالها در این راهها مبارزه کرده اند و سازمان های دموکراتیک و مدافع آزادی میباید این حرکات را سازماندهی و حمایت کنند و هر دو ملت میباید با قبول هزینه، آزادی را به دست خود کسب کنند.
<>>
مسئلهی مشترک دیگر مسئلهی اسلام به عنوان مسئلهای شخصی و معنوی برای پیروان دین است. امروز هم در ایران و هم در افغانستان با اینکه بیشترین فشار از کسر آزادی و دموکراسی و نبودن حقوق اجتماعی است ولی به دلیل ماهیت و یا ادعای دولت ها، اسلام به عنوان مسئول مستقیم همهی این فشارها معرفی میشود. ظاهر قضیه این است که مردم میباید بین حفظ دین و یا آزادی های اجتماعی شان مجبور به انتخاب باشند. امروز در ایران هم مثل افغانستان افراد آگاه دموکرات و صلح طلبی وجود دارند که در ضمن گرایشات مذهبی هم دارند ولی از طرف بخش هایی از ملت و حتی از نگاه بیرونی این گروه ها و اعتقاداتشان به عنوان بخشی از مشکلات ملی تحت فشار هستند.
ـ مشکلات مردم کشورهای ما امروز ربطی به اسلام ندارد. همانطور که گفتم مسئله سیاسی است و مصیبت های ما حاصل عمل دولت های فاسد داخلی و فشارهای خارجی است. هر دو ملت مسلمان هستند و این مسئله منشاء داخلی دارد. دولت های فاسد و ضد مردمی این بار به بهانهی اسلام کل ملت را و مشخصاً حقوق زنان را هدف قرار داده اند و از این سوء استفاده کرده اند. امروز در افغانستان مشکل ما اسلام نیست، بلکه اسلام به تعریف سیاف و ملا عمر است و یا اسلام خلیلی هاست که هر کدام از آن به عنوان حربهای برای دستیابی به اهداف خودشان و علیه زن و مرد ملت استفاده میکنند. این افراد که خود شرم اسلام هستند با حق کشی و ملت کشی ادعا میکنند که میخواهند اسلام راستین را پیاده کنند. این افراد همه مطرود ملت هستند و مردم برای این گروه جانی و تبهکار نه احترامی قائلند و نه ادعاهای آن ها را جدی میگیرند و تنها سعی در براندازی و برکناری آن ها دارند. این مسئله در مورد ایران هم صدق میکند. در این جاست که ما میگوییم نقش آزادیخواهان بسیار سنگین است و هرچقدر سطح آگاهی مردم بالا برود دیگر کسی نمیتواند به سادگی مردم را فریب دهد و هنگامی که ما ادعا میکنیم که مشکل منشاء داخلی دارد برای این است که دولتهای داخلی با توسل به این گرایش ها بهانهای به دست دولت های خارجی میدهند که با اهداف استراتژیک خودشان به امور ما دخالت کنند و با این بهانه ها به تخریب و تعدی در کشورهای ما بپردازند. به همین خاطر به عنوان یک فرد سکولار من باور دارم که اگر ما دولتهای سکولار داشته باشیم هیچ فردی قادر نخواهد بود به نام اسلام جنایت کند و دین جای واقعی خود را به عنوان سر مشقی معنوی در زندگی پیروان خودش پیدا خواهد کرد.
<>>
امروز صبح در کنفرانس مطبوعاتی تان از دخالت های ایران و پاکستان و ازبکستان در ارتباط با طالبان و نیروهای شمال حرف زدید. آیا ممکن است توضیح کوتاهی در این باره و مشخصاً در بارهی نقش ایران بدهید؟ این دخالت ها از چه نوع است، آیا از فروش اسلحه حرف میزنیم و یا ...
ـ دولت ایران و دولت پاکستان هر دو دولت های غیر دموکراتیک و ضد مردمی هستند. متأسفانه امروز ما در پاکستان نیز شاهدیم که همهی اقدامات این دولت علیه آزادی و دموکراسی است و میبینیم که چطور صدای آزادیخواهان را در گلو خفه میکنند ، یا میشنویم که در ایران زندان اوین را به نام دانشگاه اوین نامگذاری کرده اند چرا که همهی جوانان دانشگاهی و آگاه و آزادیخواه را در آنجا به بند کشیده اند و سر به نیست میکنند و این جوانانی را که آینده و آینده سازان ایران هستند به شکلی خائنانه به شهادت میرسانند. این دولت ها که همیشه در گام اول آلت دست بیگانه بوده ماهیت ضد مردمی داشته اند وقتی که به ملت خود رحم نمیکنند طبعاً در جهت منافعشان به ملت های دیگر هم رحم ندارند. دولت ایران و پاکستان تابع منافع خود همیشه نسبت به کشور افغانستان دست درازی کرده اند و مثلاً دولت ایران مشخصاً در داخل افغانستان دلال های فرهنگی خود را دارد و در امور ما به نفع خود دخالت میکند. و در این جا منظور من فرهنگ شایسته و مثبت ایران نیست، بلکه فرهنگ خاص خود این دولت است که با خرج هزینه های فراوان سعی در گسترش آن در افغانستان دارد. ای کاش فرهنگ ملت آگاه و حماسه آفرین ایران به افغانستان صادر میشد. ملت افغان همیشه با احترام و ستایش از قهرمانان و آزادیخواهان ایران سرمشق گرفته، ولی مشکل ما با دولت ها و فرهنگ دولتی است. در حال حاضر این فرهنگ آخوندی است که به افغانستان صادر میشود. حتی وقتی که خمینی زنده بود همیشه میگفت که اسلام مرز ندارد. همین قرائت خاص این دولت از اسلام است که امروز موجب تشنج در افغانستان میشود. از همان زمان حضور این دلالان در افغانستان مشهود بود و سیاف ها و خلیلی ها و
<>>
اسماعیل خان ها و دیگران که لیستی طولانی دارند همه جیره خوار ایران بودند. ایران در حالیکه با حملهی نظامی به افغانستان موافقت کرد و امروز با دولت دست نشانده نشست و برخاست دارد ولی بر طبق اخبار همزمان به طالبان و نیروهای شمال اسلحه میدهد و با همهی این برادران که زینت المجلس بوده اند در پنهان ارتباط دارد. ولی ما میدانیم که تا به استقلال کامل نرسیم و دولتی مردمی بر سر کار نیاوریم دولت های خارجی چه همسایه و یا دیگران همیشه به خود اجازهی دخالت و دست اندازی در خاک میهن ما را میدهند. تنها راه چارهی ما داشتن حکومتی مستقل و مردمی است که به جای تکیه به بیگانه برای سر پا ماندن به ملت و حمایت ملت تکیه داشته باشد.
کلمات کلیدی:
در چند روز گذشته با توجه به ادعای شما در جهت نیاز به کمک های بینالمللی برای استقرار دموکراسی در افغانستان و در ضمن درخواست شما برای خروج نیروهای خارجی از کشورتان سئوال تکرار شونده در کلیهی مصاحبه ها درخواست پاسخ آری یا نه از جانب شما به حمایت و مداخلهی بینالمللی بوده. آیا ممکن است در این باره توضیح بدهید؟
ـمن سعی کردم در طول صحبت ها منظور خودم را توضیح بدهم برای این که به نظر من پاسخ آری یا نه، برای روشن کردن درخواست ما از جامعهی بینالمللی کافی نیست. بدون شک کشور آسیب دیدهی افغانستان برای دستیابی به دموکراسی و پس از آن هم برای بازسازی ویرانی های سی سال جنگ احتیاج مبرمی به کمک و حمایت جامعهی بینالمللی دارد. مشکل امروز ما با حضور نیروهای خارجی در کشورمان این است که این نیروها به جای حمایت از صدای آزادیخواهان و فرزندان واقعی ملت با استفاده از فشار و سرکوب به حمایت از دولتی فاسد و دست نشانده گماشته شده اند. تاریخ ما شهادت میدهد که ما در زیر اشغال بیگانه نمیتوانیم زندگی کنیم و در حالی که احتیاج به کمک های بینالمللی برای حمایت از نیروهای دموکراتیک و سازمان های حقوق بشری داخل افغانستان و کمک به گسترش و نشر افکار آنها داریم، نیروهای اشغالگر از جمله کانادا باید از افغانستان خارج شده و به این ادعای مضحک مبارزه با تروریسم خاتمه دهند.
<>>
دولت امریکا، خود طالبان و نیروهای شمال و القاعده را ایجاد کرده و امروز به بهانهی آنها ملت افغانستان را تنبیه میکند. در حال حاضر کلیهی فعالیت های این نیروها در داخل افغانستان ایجاد تشنج و عدم امنیتی است که در نهایت به رشد و نفوذ مجدد طالبان خدمت میکند. درخواست ما این است که این نیروها از ایستادن در مقابل خواست ملت افغانستان دست برداشته و به حمایت و پشتیبانی از نیروهای دموکرات و آزادیخواه بپردازند.
در سخنرانی تان و همچنین در مصاحبهی مطبوعاتی از صمد بهرنگی نقل قول کردید. با ادبیات سیاسی ایران چطور آشنا شدید؟
ـ من از کودکی به ادبیات ایران و بخصوص ادبیات سیاسی ایران علاقمند بودم. جوانان آگاه و تحصیل کردهی افغان را میشناسم که همه با احترام و علاقه آثار قلم به دستان روشنفکر و آزادهی ایرانی را دنبال میکنند و آن را سرمشق خود قرار میدهند. ما درد مشترک داریم و فرهنگ مشترک داریم و آثاری که در آن درد ملت نقش میشود سخن مشترک ماست. و به همین دلیل شما شنیدید که من از نوشته های صمد بهرنگی مثال آوردم. یاد این بزرگ جاودانی را ما همیشه محترم میداریم. به همچنین از اشعار احمد شاملو سرمشق گرفتهایم. و یا مثلاً از شعر سیمین بهبهانی که میگوید، دوباره میسازمت وطن دوباره با پوست و گوشت و استخوان خویش. ما اگر امنیت داشته باشیم به گفتهی بهبهانی بزرگ حقیقتاً با دست خالی و پوست و گوشت و استخوانمان وطن مان را خواهیم ساخت. و یا به گفتهی حمید مصدق که می گوید: تو اگر برخیزی من اگر برخیزم همه برمی خیزند، من اگر بنشینم تو اگر بنشینی چه کسی برخیزد، چه کسی با دشمن بستیزد، چه کسی پنجه در پنجهی هر دشمن دون آویزد. ما همچنین مثال های فراوانی از اشرف دهقانی خواندهایم و لیلا خالد فلسطینی و این ها همه سرمشق های ما هستند و ما برای آنها احترام قائلیم. و همین طور شاعران آزادهی افغان مثل انیس آزاد، داوود سرمد، مثل شهید مینا که می گوید من زنم که دیگر بیدار گشتهام، من راه خود را یافتهام و هرگز بر نمیگردم. از این مثال ها فراوان است و همهی این ها چه در افغانستان و چه در ایران استادان ما هستند.
<>>
امروز در ایران کسانی هستند که به احتمال حملهی امریکا به عنوان راه نجات فکر میکنند. شما که این راه را تجربه کرده اید و از این آزادی صادراتی شناخت کافی دارید، برای ما چه پیامی دارید؟
ـ پیام من این است که هرگز به امید آزادیای که از لولهی تفنگ بیگانه شلیک شود نباشید. نتیجهی آن را در افغانستان و عراق ببینید، در این زمینه گفتنی بسیار است، اما زن و مرد آزادیخواه ایران باید بدانند که راه سختی در پیش دارند و باید قد علم کنند و ادامهی راه جوانانشان باشند که در قتلگاه های دولت فاشیستی ایران جان شیرین را از دست میدهند ولی از هدف خود برنمیگردند و حتی زندان ها را به صحنهی نبرد تبدیل کرده اند. آزادی یک ملت توسط خود ملت کسب میشود. به امید روزی که ما در کنار هم آزادی هر دو ملت را جشن بگیریم.
<>>
کلمات کلیدی:
قتل بوتو و برطرفى منصور داد الله چرا همزمان بوده است!
کابل - 11 جدى
زمانى هنرى کسنجر وزیر خارج? اسبق ایالات متحد? امریکا گفته بود که اگر دشمن امریکا باشى ،امکان رهایى ات موجود است و اگر دوست امریکا باشى، امکان رهایى ات موجود نیست.
طورى که در این مورد دیپلومات عربى اى میگوید: گر تو مخالفت امریکا را نمایى ، ترا امریکا به قیمت گزاف خواهد فروخت و اگر رفیقش باشى، ترا مفت میفروشد.
زمانى که بى نظیر بوتو صدراعظم پیشین و رهبر حزب مردم و نصیر الله بابر وزیر داخل? سابق پاکستان توطئه بزرگ امریکا را با ایجاد تحریک طالبان در منطقه پیاده نمودند، آنها به دوستى امریکا در همان وقت دست یافتند، ولى زمانى که از اریک? قدرت افتیدند و امریکا یار و دوست جدید جنرال پرویز مشرف رئیس جمهور پاکستان را یافت، بوتو را مفت فروخت و مفت فروشى بوتو عوامل ذیل دارد.
زمانى که انگلستان ٍ از استراتیژى بسیار بزرگ امریکا جهت بدست آوردن منافع سترگ از منطقه آگاهى حاصل کرد، پله طرفدارى اش از امریکا به طرف اتحادی? اروپا و نیروهایش در آیساف و ناتو سنگینى نمود.
انگلستان از طریق دفتر سیاسى م.م در افغانستان سعى نمود تا ابتکار عملى را در دست گیرد تا از طریق حلق? مهم نظامى منصور داد الله برادر ملا داد الله (قوماندان نظامى طالبان که سال پارمیلادى در عملیات ائتلاف در هلمند کشته شد) روابطى داشته باشد تا بتواند یک مهره دست اول داشته و بعضى اوقات از وى کار بگیرد و هم مهره بزرگ بوتو را تشویق نمود.
تا دموکراسى از دست رفته در پاکستان را که عامل آن گویا پرویز مشرف است، دوباره اعاده نماید، بى خبر از اینکه ریشه هاى روابط مشرف با امریکا بسیار قوى و هم چنان ملا محمد عمر رهبر طالبان بار ها قویتر نسبت به منصور داد الله بوده است.
ضمناً عملکردهاى خارجیان دیگر چون جک ا د یما و غیره سابقه بیشتر داشته است
بر میگردیم به سابق? تمایل این موضوع ! در حدود چند ماه قبل یوناما اصرار مى ورزید که یگانه راه رسیدن به صلح در افغانستان باز نمودن دریچ? مصالحه با طالبان است که این اظهارات عکس العمل شدید مقامات وزارت خارجه و حتى بعضىحلقه هاى پارلمانى افغانستان را بر انگیخت.
ولى وزارت خارج? افغانستان از اظهارات خود معذرت خواست و آنرا سوء تفاهم یا مس اندرستند خواند.
ولى بعضى ازوکلاى پارلمان به موقف خود باقى ماندند و این عمل یوناما را مداخله در امور داخلى افغانستان خواند. اکنون مى پردازیم به استراتیژى طویل المدت امریکا در منطقه و تقابل اندکى که از انگلستان در این مورد پیدا شده .
امریکا در استراتیژى دراز مدت در منطقه میخواهدبه اهداف ذیل نایل گردد .
به وجود آمدن تغیرات جیوپولتیک و تجزی? قوت متحد اکسترمیست اسلامى یا بنیاد گرایى که درمنطقه فعالیت دارد.
بوجود آوردن بلوچستان آزاد یا فرى بلوچستان که در ترکیب آن بلوچ هاى افغانستان ، ایران و پاکستان موجود خواهند بود.
ظهور یک کردستان دموکرات که در آن کُرد هاى ایران، ترکیه و عراق زنده گى کنند.
به وجود آمدن کشمیر واحد شامل کمشیر اشغالى و کشمیر پاکستان و خاتمه دادن به بنیادگرایان کشمیر.
به وجود آمدن پشتونستان از پشتونهاى قبایل و قسمت شرقى افغانستان محدود ساختن پاکستان بیناد گرا به دو ایالت سند و پنجاب (هر?اه ضعیفش ساختى،آنوقت آسان سرکوب میشود) زیرا ایالت بلوچستان ملحق به فرى بلوچستان میگردد و ایالت سرحد هم به پشتونستان مى پیوندد.
بوجود آمدن کشمیر هم دوستى هند را با امریکا بیشتر ساخته و پروژ? پایپ لاین دولت آباد الى بنکاک بهتر عملى خواهد شد.
ایجاد اختلاف بیشتر از طریق اسامه بین سنى ها و اهل تشیع عراق(بیانی? اخیر اسامه درینمورد قابل مداقه است).
استعمال ملا عمر و طالبان علیه بنیاد گرایان و تنظیم هاى اسلامى که در جبه? متحد شمال به طرفدارى روسیه در افغانستان فعالیت مینمایند.
طورى که قبلاً گفتیم که انگلیس میخواست در ایجاد رابطه با منصور داد الله پیشى نماید
همچنان با مهر? بزرگى که بوتو بود در اعاده دموکراسى در پاکستان پیشى نمایدولى مهره هاى امریکا( مشرف و بن لادن) سر بوتو را خورد و فوقیت مهره هاى امریکا ثابت شد.
مهره قبلى انگلیس که در هلمند انجنیر داود بود قبلاً توسط اسد الله وفا والى هلمند از عرصه برداشته شد.
اکنون مى پردازیم به سابقه مهره بازى ها، زمانى که از پدر بى نظیر بوتو( ذوالفقار على بوتو) بوى توده اى بمشام میرسیدو براى منافع امریکا در منطقه خطر بود او را توسط جنرال اکسترمیست ضیاء الحق اعدام نمود و قتى اجل ضیاء الحق در اندکى سرکشى پوره شد او را با سفیر خود یکجا در سانح? هوایى با انفجار کریت ام در فضا از بین برد.
براى امریکا دوستانش حیثیت ساجق را دارد تا زمانى که طعم شیرین دارد برایش گواراست
وقتى که شیرینى خود را از دست داد و طفاله شد آنرا تُف نموده ، دور مى اندازد، ولى اسامه هنوز ساجق درست است، زیرا اسامه در زمان جنگ سرد در منطقه ساجق شیک بود ولى حالا به ببل گم تبدیل شده است.
کنون که انگلیس امریکا را در چهر? عظیم نیوکلونلیزم در منطقه یافت با زرنگى که دارد هم رفاقت این چهره را نمى خواهد از دست بدهد و هم روا دارى ندارد که امریکا (میم زرما ?ول زما) باشد.
مهره تروریستى قتل بوتوآنقدر زرنگ بود که از یکطرف نا باورى عظیم بین مردم پاکستان و مشرف و بین احزاب بزرگ پاکستان و مشرف را ایجاد کرد و ضمناً بوتو را از بین برد.
طورى که در عین عمل تروریستى در بغلان افغانستان ناباورى بین پارلمان و دولت افغانستان و مردم و دولت افغانستان را ایجاد نمود ودر قضیه ترور بغلان نیز فیر شده بود و هم انفجار.
هم چنان طورى که امنیت مکمل بوتو گرفته نشده بود، به عین شکل امنیت مکمل هیئت پارلمانى نیز گرفته نشده بود.
این واضح مى سازد که طرح این دو ترور سیاسى از طرف یک مرجع ریخته شده است.
در اوایل آوردن نیروهاى ائتلاف به منطقه جهت مبارزه با تروریست ها ، آنها میگفتند که به اندازه دو انچ هم دشمن از ما مخفى مانده نمى تواند ، اکنون چه شد که اسامه و ملا عمر به آن قد دومتره اش در همین منطقه فعالیت دارند و ائتلاف آنها را نمى بیند.
عبدالرووف لیوال حسین خیل
کلمات کلیدی: