در چند روز گذشته با توجه به ادعای شما در جهت نیاز به کمک های بینالمللی برای استقرار دموکراسی در افغانستان و در ضمن درخواست شما برای خروج نیروهای خارجی از کشورتان سئوال تکرار شونده در کلیهی مصاحبه ها درخواست پاسخ آری یا نه از جانب شما به حمایت و مداخلهی بینالمللی بوده. آیا ممکن است در این باره توضیح بدهید؟
ـمن سعی کردم در طول صحبت ها منظور خودم را توضیح بدهم برای این که به نظر من پاسخ آری یا نه، برای روشن کردن درخواست ما از جامعهی بینالمللی کافی نیست. بدون شک کشور آسیب دیدهی افغانستان برای دستیابی به دموکراسی و پس از آن هم برای بازسازی ویرانی های سی سال جنگ احتیاج مبرمی به کمک و حمایت جامعهی بینالمللی دارد. مشکل امروز ما با حضور نیروهای خارجی در کشورمان این است که این نیروها به جای حمایت از صدای آزادیخواهان و فرزندان واقعی ملت با استفاده از فشار و سرکوب به حمایت از دولتی فاسد و دست نشانده گماشته شده اند. تاریخ ما شهادت میدهد که ما در زیر اشغال بیگانه نمیتوانیم زندگی کنیم و در حالی که احتیاج به کمک های بینالمللی برای حمایت از نیروهای دموکراتیک و سازمان های حقوق بشری داخل افغانستان و کمک به گسترش و نشر افکار آنها داریم، نیروهای اشغالگر از جمله کانادا باید از افغانستان خارج شده و به این ادعای مضحک مبارزه با تروریسم خاتمه دهند.
<>>
دولت امریکا، خود طالبان و نیروهای شمال و القاعده را ایجاد کرده و امروز به بهانهی آنها ملت افغانستان را تنبیه میکند. در حال حاضر کلیهی فعالیت های این نیروها در داخل افغانستان ایجاد تشنج و عدم امنیتی است که در نهایت به رشد و نفوذ مجدد طالبان خدمت میکند. درخواست ما این است که این نیروها از ایستادن در مقابل خواست ملت افغانستان دست برداشته و به حمایت و پشتیبانی از نیروهای دموکرات و آزادیخواه بپردازند.
در سخنرانی تان و همچنین در مصاحبهی مطبوعاتی از صمد بهرنگی نقل قول کردید. با ادبیات سیاسی ایران چطور آشنا شدید؟
ـ من از کودکی به ادبیات ایران و بخصوص ادبیات سیاسی ایران علاقمند بودم. جوانان آگاه و تحصیل کردهی افغان را میشناسم که همه با احترام و علاقه آثار قلم به دستان روشنفکر و آزادهی ایرانی را دنبال میکنند و آن را سرمشق خود قرار میدهند. ما درد مشترک داریم و فرهنگ مشترک داریم و آثاری که در آن درد ملت نقش میشود سخن مشترک ماست. و به همین دلیل شما شنیدید که من از نوشته های صمد بهرنگی مثال آوردم. یاد این بزرگ جاودانی را ما همیشه محترم میداریم. به همچنین از اشعار احمد شاملو سرمشق گرفتهایم. و یا مثلاً از شعر سیمین بهبهانی که میگوید، دوباره میسازمت وطن دوباره با پوست و گوشت و استخوان خویش. ما اگر امنیت داشته باشیم به گفتهی بهبهانی بزرگ حقیقتاً با دست خالی و پوست و گوشت و استخوانمان وطن مان را خواهیم ساخت. و یا به گفتهی حمید مصدق که می گوید: تو اگر برخیزی من اگر برخیزم همه برمی خیزند، من اگر بنشینم تو اگر بنشینی چه کسی برخیزد، چه کسی با دشمن بستیزد، چه کسی پنجه در پنجهی هر دشمن دون آویزد. ما همچنین مثال های فراوانی از اشرف دهقانی خواندهایم و لیلا خالد فلسطینی و این ها همه سرمشق های ما هستند و ما برای آنها احترام قائلیم. و همین طور شاعران آزادهی افغان مثل انیس آزاد، داوود سرمد، مثل شهید مینا که می گوید من زنم که دیگر بیدار گشتهام، من راه خود را یافتهام و هرگز بر نمیگردم. از این مثال ها فراوان است و همهی این ها چه در افغانستان و چه در ایران استادان ما هستند.
<>>
امروز در ایران کسانی هستند که به احتمال حملهی امریکا به عنوان راه نجات فکر میکنند. شما که این راه را تجربه کرده اید و از این آزادی صادراتی شناخت کافی دارید، برای ما چه پیامی دارید؟
ـ پیام من این است که هرگز به امید آزادیای که از لولهی تفنگ بیگانه شلیک شود نباشید. نتیجهی آن را در افغانستان و عراق ببینید، در این زمینه گفتنی بسیار است، اما زن و مرد آزادیخواه ایران باید بدانند که راه سختی در پیش دارند و باید قد علم کنند و ادامهی راه جوانانشان باشند که در قتلگاه های دولت فاشیستی ایران جان شیرین را از دست میدهند ولی از هدف خود برنمیگردند و حتی زندان ها را به صحنهی نبرد تبدیل کرده اند. آزادی یک ملت توسط خود ملت کسب میشود. به امید روزی که ما در کنار هم آزادی هر دو ملت را جشن بگیریم.
<>>
کلمات کلیدی: