تصویرسازی نقشه ( map projections ) : راههای زیادی برای ترسیم نقشه ها وجود دارد . نقشه یک رسم دو بعدی از سطح منحنی ( یک کره ) است . یک نقشه از همه نظر نمی تواند درست باشد . روش ترسیم نقشه را تصویرسازی می نامند زیرا کارتوگراف ها سطح سه بعدی را به یک نقشه دو بعدی تبدیل می کنند . انواع مختلف تصویرسازی استفاده های مختلفی وجود دارد. بعضی تصویرسازی ها جهات را مدنظر دارند . اما ناحیه ها را بد نشان می دهند . ( شبیه تصویرسازی رابینسون ) .
مقیاس نقشه ( map scale ) : مقیاس نقشه نسبت بین فاصله بین دو نقطه روی نقشه در مقایسه با فاصله واقعی بین همان دو نقطه در روی زمین است .
مرداب ( marsh ) : یک نوع آب شیرین یا شور یا آب شور مزه مناطق مرطوب است که در طول رودخانه ، تالاب ، دریاچه ها یا سواحل پیدا می شوند . و گیاهان مرداب به سمت بیرون آب رشد می کنند .
تصویرسازی مرکاتور ( Mercator Projection ) : تصویر مرکاتور نوعی نقشه چهارگوش ( یک تصویرسازی استوانه ای ) است که جهات را به درستی نشان داده ( خطوط طول و عرض جغرافیایی بصورت خط مستقیم هستند ) اما ناحیه ها به درستی تصویر نشده اند ( برای مثال قطب ها بزرگتر از اندازه واقعی هستند ) تصویرسازی مرکاتور برای جهت یابی مناسبند . گرادوس مرکاتور برای اولین بار تصویرسازی استوانه ای را برای جهت یابی در سال 1569 به کار برد .
نصف النهار ( meridian ) : یک نصف النهار یک کمان دایره ای ( یک دایره بزرگ ) از طول جغرافیایی است که به قطب های شمال و جنوب متصل بوده و تمام نقاطی را که همان طول جغرافیایی را دارند به هم متصل می کند . اولین نصف النهار ( طول جغرافیایی صفر ) از گرینویچ انگلستان می گذرد .
مزا ( mesa ) : مزا یکی از اشکال سطح زمین است که بصورت یک برآمدگی با دیواره های با شیب های تند در یک زمین مسطح است و معمولاً در مناطق خشک بوجود می آید .
تصویرسازی مالوید ( Mollweide Projection ) : تصویرسازی مالوید نوعی از نقشه تصویر شده سینوسی است که در آن تمام سطح کره زمین در یک بیضی نشان داده شده است . خطوط عرض جغرافیایی موازی استوا بوده اما طول جغرافیایی بصورت منحنی هستند در نتیجه یک روش برای حداقل کردن خطا است بیشترین خطا در لبه های بیضی است . این نوع تصویرسازی در سال 1805 توسط کارل مالوید ابداع شد .
کوه ( Mountain ) : کوه یک مکان بسیار مرتفع – مرتفع تر از تپه – بر روی زمین است . بلندترین کوه در روی زمین کوه اورست است .
نیمکره شمالی ( Northern Hemisphere ) : نیمکره شمالی ، نیمه ای از کره زمین است که در شمال خط استوا قرار دارد .
قطب شمال مغناطیسی ( North Magnetic Pole ) : قطب شمال مغناطیسی نقطه ای در نیمکره شمالی زمین است که عقربه کمپاس همیشه آن را نشان می دهد . در قطب شمال مغناطیسی عقربه کمپاس عمودی می ایستد . در حال حاضر این نقطه در شمال کانادا است ( مکان قطب شمال مغناطیسی همیشه در حال تغییر است ) .
قطب شمال ( North Pole ) : قطب شمال نقطه ای در نیمکره شمالی است که دورترین نقطه است و از استوا نود درجه فاصله دارد .
واحه ( Oasis ) : مکانی در بیابان است که آب دارد و حاصلخیز است .
اقیانوس ( Ocean ) : اقیانوس حجم بزرگی از آب شور است که قاره ها را احاطه کرده است ، اقیانوسها بیشتر از دو سوم سطح کره زمین را می پوشانند .
تصویرسازی ارتوگرافی ( Orthographic Projection ) : تصویر ارتوگرافی نوعی نقشه است که اصولاً ( یکطرف )یک کره را ترسیم می کند . در این نقشه نواحی بیشترین خطا را داشته اما یک کره را به خوبی نشان می دهد .
تصویرسازی ارتوفانیک ( Orthophanic Projection ) : تصویرسازی ارتوفانیک ( به معنی عملکرد صحیح ) همان تصویرسازی رابینسون است و نوعی از نقشه های با کاربرد وسیع است که زمین را روی یک بیضوی مسطح نشان می دهند در این تصویرسازی کاذب استوانه ای ، خطوط عرض جغرافیایی موازی با استوا بوده اما طول جغرافیایی به صورت کمانهای بیضوی هستند . در تصویرسازی رابینسون ، نواحی به دقت نشان داده شده اند . اما فواصل و جهات جغرافیایی دارای خطا هستند ( برای مثال خطوط قطب نما به صورت منحنی میباشند ) این نوع از تصویرسازی برای اولین بار در سال 1963 توسط آرتور رابینسون اختراع شد .
مدار ( Parallel ) : مدار ( عرض جغرافیایی ) خطی از نقشه است که تصویری از یک دایره شرقی – غربی است که روی کره زمین روی یک صفحه موازی با سطح در برگیرنده استوا رسم می شود.
شبه جزیره ( Peninsula ) : قسمتی ازخشکی است که از سه طرف توسط آب احاطه شده است .
نقشه فیزیکی ( Physical map ) : نقشه فیزیکی ، نقشه ای است که اشکال فیزیکی طبیعی یک ناحیه مثل کوهها ، دریاچه ها و رودخانه ها را نشان می دهد .
دشت ( Plain ) : سرزمین مسطحی است که تغییرات ارتفاعی آن کم است .
تصویرسازی مسطح ( Planar Projection ) : تصویرسازی مسطح یک نوع نقشه است که جزئیات کره در یک صفحه ( یک سطح مسطح ) تصویر شده و یک نقشه چهارگوش را ایجاد می کند نقشه های استوانه ای به سمت لبه ها بیشترین خطا را دارند .
نقشه پلانیمتری ( Planimetric Map ) : نقشه ای است که فقط وضعیت افقی اشکال ( و نه وضعیت عمودی ) آنها را نشان می دهد مثل ارتفاع در نقشه های توپوگرافی .
فلات ( Plateau ) : یک ناحیه مرتفع و مسطح زمین است که از زمینهای پیرامون خود مرتفع تر است .
نقشه سیاسی ( Political Map ) : نقشه ای است که اشکال فرهنگی مثل مرزهای سیاسی کشورها ایالت ها ، استانها و شهرستانها را نشان می دهد .
حوضچه ( Pond ) : حجم کوچکی از آب است که با خشکی محاصره شده و از دریاچه کوچکتر است .
چمن زار ( Prairie ) : زمین مسطح و نسبتاً وسیعی است که با علف پوشیده شده و فقط تعداد کمی درخت دارد .
نصف النهار مبدأ ( Prime Meridian ) : نصف النهار مبدا ( طول جغرافیایی صفر درجه ) نصف النهاری است که از گرینویچ انگلستان می گذرد .
تصویرسازی ( Projection ) : نمایش یک چیز به صورت چیز دیگری است . مثلاً سطح سه بعدی منحنی مثل سطح زمین به صورت نقشه دو بعدی مسطح نمایش داده می شود . سه نوع اصلی تصویرسازی عبارتند از : استوانه ای ، مخروطی و مسطح .
چهارگوش ( quadrangle ) : یک چهارگوش ناحیه ای چهار پهلو است که توسط دو سری خطوط ( موازی ) عرض جغرافیایی و دو سری خطوط طول جغرافیایی ( نصف النهار ) در یک نقشه احاطه شده است .
سلسله ( range ) : یک سلسله زنجیره ای از کوهها ویا ارتفاعات بلند است .
ریف ( reef ) : رشد زیر آبی مرجانها در نزدیکی سطح آب ردیف را بوجود می آورد .
نقشه برجسته ( relief map ) : نقشه برجسته یک نقشه توپوگرافی است که در آن رنگهای مختلف و سایه ها برای نشان دادن ارتفاعات مختلف به کار می رود .
مخزن ( Reserrior ) : مخزن ، دریاچه ساخته دست بشر است که برای ذخیره آب به کار می رود .
رودخانه ( river ) : حجم بزرگی از آب جاری است که معمولاً به دریا یا اقیانوس می ریزد .
نقشه راه ( road map ) : نقشه راه ، بزرگراههای اصلی و فرعی ، شهرهای بزرگ و کوچک را نشان می دهد این نوع نقشه توسط مسافران جاده به کار می رود و اغلب اوقات اطلاعات مفید دیگری مثل محل پارک و یا کمپ ها را به مسافران نشان می دهد .
تصویرسازی رابینسون ( Robinson Projection ) : تصویرسازی رابینسون نوع پرکاربردی از نقشه است که در آن زمین داخل یک بیضی با سطوح مسطح فوقانی و تحتانی نشان داده می شود در واقع در داخل یک استوانه کاذب ، در این تصویرسازی خطوط عرض جغرافیایی موازی استوا بوده اما همین خطوط به صورت کمانهای بیضوی هستند . در تصویرسازی رابینسون نواحی به درستی نمایش داده می شوند اما فواصل و جهات دارای خطا هستند . ( برای مثال خطوط قطب نما به صورت منحنی هستند ) این نوع تصویرسازی اولین بار در سال 1963 توسط رابینسون ابداع شد که به آن تصویرسازی ارتوفانیک ( به معنی نمایش صحیح ) نیز می گویند .
مقیاس ( scale ) : مقیاس نسبت فاصله دو نقطه روی نقشه به فاصله همان دو نقطه روی زمین است .
دریا ( sea ) : حجم بزرگی از آب شور است که معمولاً به اقیانوس متصل است . دریا ممکن است از یکطرف و یا از همه جهات توسط خشکی احاطه شود .
سطح تراز دریا ( Sea Level ) : سطح تراز ، ارتفاع دریا یا اقیانوس است .
تصویرسازی سینوسئیدال ( Sinusoidal Projection ) : یک نوع از تصویرسازی نقشه است که در آن خطوط عرض جغرافیایی موازی استوا بوده و خطوط طول جغرافیایی بصورت منحنی هایی در اطراف نصف النهار مبدأ هستند .
تنگه یا بغاز ( sound ) : بخشی از دریا یا اقیانوس است که موازی خط ساحلی است و اغلب اوقات توسط جزایر نزدیک به هم از خط ساحلی جدا می شود .
منشأ ( Source ) : نقطه آغازین رود را منشأ رود می نامند .
نیمکره جنوبی ( Southern Hemisphere ) : نیمه ای از کره زمین که در جنوب خط استوا است .
قطب جنوب مغناطیسی ( South Magnetic Pole ) : قطب جنوب مغناطیسی نقطه ای در نیمکره جنوبی زمین است که عقربه قطب نما آن را نشان می دهد در این نقطه عقربه بصورت عمودی می ایستد . در حال حاضر این نقطه در ساحل قاره قطب جنوب است ( و محل آن دائم در حال تغییر است ) .
قطب جنوب ( south pole ) : نقطه ای در نیمکره جنوبی زمین است که جنوبی ترین نقطه است و فاصله آن از استوا 90 درجه جنوبی است .
باریکه ( Strait ) : حجم باریکی از آب است که دو حجم بزرگ آب را به یکدیگر وصل می کند .
باتلاق ( Swamp ) : یک نوع زمین مرطوب با آب شیرین است که زمین گلی و اسفنجی با آب فراوان دارد و درخت و بوته زیادی در آن می روید .
نقشه توپوگرافی ( Topographic map ) : نقشه ای است که در آن ارتفاع نقاط نشان داده شده است .
شاخه فرعی ( Tributary ) : نهر یا رودخانه ای است که به داخل رودخانه بزرگتر می ریزد .
رأس سرطان ( Tropic of cancer ) : خط فرضی از عرض جغرافیایی در 23 درجه و سی دقیقه شمال است .
رأس الجدی ( Tropic of Capricorn ) : خطی فرضی در عرض 23 درجه و سی دقیقه جنوبی است .
مدارات ( Tropics ) : ناحیه استوایی گرم بین رأس سرطان و رأس جدی است .
تندرا ( Tundra ) : ناحیه بی درخت سرد ، با سردترین شرایط
آبشار ( Water fall ) : زمانی که رودخانه با بیشترین شیب جاری می شود آبشار درست می شود .
نقشه هواشناسی ( Weather map ) : نقشه ای است که شرایط آب و هوایی را در یک دوره زمانی نشان می دهد این نقشه ها ، طوفانها ، جبهه ها ، دما ، باران ، برف ، تگرگ ، مه ، … را نشان می دهد .
دره ( Valley ) : منطقه پست بین دو کوه است .
آتشفشان ( Volcano ) : یک شکاف کوه مانند در پوسته زمین است . وقتی آتشفشان فوران می کند ، لاوا ، خاکستر و گازهای داغ از اعماق زمین بیرون می ریزد .
نیمکره غربی ( Western Hemisphere ) : نام دیگری برای آمریکا ( یا ینگه دنیا ) است .
سرزمین مرطوب ( Wetland ) : ناحیه ای از زمین است که اغلب مرطوب است و خاک آن اغلب اکسیژن کمی دارد . و گیاهان آن به زندگی در خاک مرطوب خو گرفته اند ،انواع مختلف آن شامل:
swap , slough , fen , bog , marsh , moor , muskey , peatland , bottomland , delmarra , mire , wet meadow , riparian
تصویرسازی سه تایی وینکل ( Winkel Tripel Projection ) نوعی از نقشه های تصویرسازی شده به روش استوانه کاذب است که هر دو خطوط طول و عرض جغرافیایی به صورت منحنی هستند . این روش در اواخر دهه 1990 توسط انجمن بین المللی جغرافی رواج یافت ( جایگزین روش رابینسون شد )
کلمات کلیدی: