سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش

 

ولایت نورستان در زمانه های گذشته و امروز

          ولایت نورستان یکی از جمله ولایات مشهور و تاریخی افغانستان بشمار می رود . ولایت نورستان دردوره های مختلف تاریخ افغانستان به نام های مخلتف  یاد گردیده است ودردوره های مختلف تاریخ رول مهم را دارابو ده است .ولایت نورستان از لحاظ موقعیت یک ولایت کوهستانی است به همین لحاظ درزمانه های مختلف تاریخ زیادتر اوقات از حملات بیگانگان درامان مانده بود.دراین مقاله کوتاه درمورگذشته های تاریخی نورستان ودرمورد وضعیت وموقعیت فعلی آن معلومات همه جانبه ارائه خواهد گردید .

           نورستان درزمانه های باستان به نام بلور یا بلورستان یادمی گردید.بلوریابلورستان باستانی ساحه کنونی نورستان رادربر نمی گرفت ، قسمت های زیاددره های کنر ،چترال وکاپیساشامل ولایت بلورستان می گردید. درسمت شمال شرقی بلورستان ولا یت بد خشان از واخان وزیباک گرفته تامنجان موقعیت داشت. به سمت جنوب آن سوات باجوروننگرهار موقعیت داشت . درقسمت شرقی آن ولاِیت کشمیر ودرقسمت غربی آن دره نجراو وپنجشیر موقعیت داشت . واز گوشه شمال شرق به سلسله وسطح پامیر متصل بود. بلورستان رایک سلسله کوتل هابه دو حصه شرقی دغربی تقسیم می کند که درقسمت شرقی آن چترال امروزى وقسمت غربی آن نورستان امروز ی موقعیت دارد واین کوتل هاعبارت اوکوتل های زیدیک ،شویی ،شوال وپرت است. بلورستان یک ولایت کوهستانی وصعب المرورترین دامنه های هندوکش است .درسرتاسرآن تقریباهیچ یک قطعه زمینی وجودندارد که بتوان آنرا میدان نامید.وادی های بزرگ اما غیرمرتب وعمیق وتنگ بلورستان که چندین وادی هاودره های عمیق تروتنگ تروکج وپیچ ترازآن منشعب گردیده به واسطه کوه های مرتفع که نشیب وفرازهای دشوارگذاری دارد، ازهمدیگرجداوازآن هارود های خوردتقسیم می شود. این رود هاپرآب وسریع السیر،که دره های ولایت راتقاطع می کند،غالبابالای آن هاپل های چوبی اعمارشده است .درهنگام سرماوبرف باری این ولایت به چندین وادی هاومناطقی  تقسیم می شودکه باهم رفت وآمدی نمیتوانندنمود. وازهمین جااست که بین طوایف بلورستان اختلافات چهره ،زبان وعادات وغیره موجوداست .

           آب وهوای بلورستان نظربه اختلاف ارتفاعات اقلیم متفاوت است .ولی تابستان درتمام ارتفاعات هوا گرم می باشد.ودرزمستان دروادی های بلند،سردی شدید حکمفرماست . عمومابرجاهای که از سطح بحرچهار هزارفت بلندى دارند برفباری زیادی میشود.بعضی وادی ها،مثلا مستوج وشهرچترال به علاوه زمستان شدید . باد سختی نیزدارد .درحالیکه درچندین وادی های نورستان هیچ شمالی نمی وزد.به همین دلیل هوای نورستان منحیث المجموع صحت بخش وآب صفاوشیرین دارد.

(1)

   مردم بلورستان یا نورستان در زمانه هاى باستان به نام (الیناها ) یاد میگردیدند . النیاها از مردم اصلى آریایى بشمار مى روند که از زمانه هاى بسیار قدیم در همین سرزمین زنده گى میکردند .  احمد على کهزاد در مورد اقوام الینا تحقیقاتى را انجام داده است و چنین مینویسد : (( الیناها یا نورستانى ها در گوشه شمال شرق آریانا در دره هاى صعب العبور و مرتفع هندوکش جنوبى را اشغال کرده و از همان زمانه هاى عصر ویدى که قبایل بیشتر بجا هاى خود مستقر شده اند تا حال بجاى خویش باقى مانده اند . الینا ها چون در دره هاى خیلى دشوار گذار زندگانى داشته و دارند و قطعه مسکونه آنها از راه هاى بزرگ رفت و آمد کناره افتاده در مرور زمان تماس شان با سایر قبایل بیش از پیش کم شده و از همین جهت است که ممیزات عرق و زبان و کولتور و عرف و عادات قدیم آریایى در میان آنها خوبتر محفوظ مانده و از این جهت بعضى از مدققین ایشان و باشندگان شغنان و روشان و بعضى حصص دیگر بدخشان و پامیر را از روى عرق به صفت
(( هوموالپیتوس )) یعنى (( آریایی هاى کوهى )) یاد میکنند ، بعضى هاى دیگر ایشان را در قطار (( دارد ها )) مى آرند و دارد ها از اقوام خیلى قدیم کشو ما بوده و در حاشیه شمال شرقى آریانا سکونت داشتند و هنوز هم در علاقه هاى دشوار گذار نورستان و چترال زندگانى دارند .

          بهر حال ، الیناها خون و ممیزات آریائى را بوجه احسن محافظه کرده و مطالعه حیات و عرف و عادات و زبان آنها روشنى هاى بزرگى در تاریخ قدیم کشور ما مى اندازد و جا دارد که براى معرفى آنها و کولتور و مدنیت قدیم شان آثار جداگاه و مستقلى نوشته و نشر شود ))

(2)

   بعداز سقوط دولت یونان وباختری وبوجودآمدن دولت هخامنشی درافغانستان بلورستان با استقلال داخلی زنده گی کرده است .دردوره تسلط یونانیان ،واقعاتاحال علایمی به دست نیامده که بتوان گفت ،یونانیان دربلورستان به تشکیل دولت ومدنیتی پرداخته اند.ولی بعداز آنکه دولت های کوشانیان ویفتلی هاازقرن اول تاقرن ششم میلادی درافغانستان حکمفرما بوده ویونانیان برای ابد سقوط کردند یک تعداد از باختری های مدنی درهمان جنگ های اولی به دره های بلورستان پناه
بردند.

(3)

          بلورستان دردوره اسلا می تاظهورامیر تیمورمستقل زنده گی میکردندوبه دین ومذهب قدیمی خویش پابند بودند.امیر تیمور درسال 1398 میلادی زمانی که مناطق اندراب و تخارستان رااشغال نمودبه جانب بلورستان لشکرکشی نمود.اوازسمت شمال ازکوتل خاواک به وادی پنجشیرعبورکرده وبعداً  وارد بلورستان شد.تیموردراین مسافرت زمستانی درسبدی نشسته به واسطه یخمالک خوردن ازکوه سرازیر شد واو می گویدکه درسمت چپ خودیک گروپ ده هزارسواره گی روان کردم، معلوم میشودکه  آنهابه حصه شمالی نورستان رفته وتباه شده اند .

            اما تیمور دعوه میکندکه من غالب بودم .به هرحال تیموربه سرعت این ولایت صعب المرور وکوه های خطرناک آن راتخیله میکند واز راه خاواک بیرو ن می شودوضمناًدردره  ))کتور(( کتیبه یی به یادگاراین سفرخودگذاشت .درداخل نورستان برکناردریای
)) ناجل((  تاحال قلعه یی موجوداست که آنراقلعه تیمورمی نامندودرقلعه )) قلوم(( سنگی است که برآن آخرین نقطه پیشرفت تیمورمنقوش گردیده است

(4)

   بعداز حملات امیرتیمورگورگان ،ظهیرالدین محمدبابرومحمدحیدرنیزدرقرن شانزدهم میلادی به بلورستان حملاتی نموده اند.مگردسته های سواره آن هاعاجزبودازاینکه موفقیت محکمی درآنجااحرازنمایند.این حملات آن هافقط بخاطر چوروچپاول بود.

          در قرن شانزدهم میلادى این سرزمین را بنام کافرستان هم ذکر نموده اند . ظهیر الدین محمد بابر که در آغاز قرن شانزدهم از ماوراء النهر به جانب افغانستان و هندوستان لشکر کشى نمود ، به ولایت نورستان هم رسید . بابر در کتاب مشهور خود بنام بابر نامه یا توزک بابرى چندین جا در مورد نورستان تذکر داده است . او در مورد موقعیت جغرافیایی ، پیداوار و مردم نورستان در آنزمان چنین مینویسد :  (( دیگر تومان ( کابل ) نجر او است که بطرف شمال شرق کابل در کوهستان موقعیت دارد ، کوههاى عقب آن همه کافرستان است . گوشه واقع شده ، انگور و میوه اش بسیار و شرابش نیز خیلى زیاد است . ولى جوشیده مى سازند . در زمستان ها مرغ را بسیار پرورش میکنند . مردمش شرابخور و بى نماز و نا فهم و کافر اند در کوههایش درختان ناجو و جلغوزه و بلوط و خنجک بسیار مى روید . درخت ناجو و جلغوزه و بلوط در پائین بوده و بالاتر از نجراو هیچ دیده نمى شود . این ها از درختان هندوستان اند . چراغهاى مردم این کوهستان همه از چوپ جلغوزه است که مانند شمع مى سوزد و خیلى تعجب آور  است ))

(5)

   در آنزمان با این دلیل با این سرزمین کافرستان مى گفتند که در دیگر مناطق و ولایات افغانستان دین مقدس اسلام پخش گردیده بود و مردم این منطقه پیرو ادیان سابق خود بودند . به هرحال بعدازقرن شانزدهم به تدریج دین مقدس اسلام دربلورستان شرقی قدم  نهاد.

         ظهیر الدین محمد بابر در مورد میوه و شراب این سرزمین در بابر نامه چنین مى نویسد : (( روز چهارشنبه ، دهم ماه محرم سوار شده ، سیر کنان به قلع? بجور ( باجو? ) رفتم ، در خانه خواجه کلان مجلس شراب دایر گردید . کافران نواحى بجور چند خیک شراب آوردند . شراب و میوه بجور هم از نواى کافرستان (نورستان ) مى آید ))

(6)

   دروسط قرن هجدهم میلادی بلورستان شرقی یعنی چترال امروز زیر تسلط چینی هارفت وبعدها دوباره آزادگردید.درقرن نزدهم میلادی مطابق معاهده دیورندکه دردوازدهم نومبر سال 1893 میلادی بین دولت های افغانستان وانگلیس به امضاء رسید حقوق سیاسی افغانستان ازبلورستان شرقی یعنی چترال سلب گردیده ودرسال 1895 میلادی عساکرانگلیس تمام آن علاقه رااشغال نمودوعلاقه های بلورستان غربی یعنی نورستان امروزی ازحملات مستقیم انگلیس ها محفوظ ماندودرهمین سال یعنی درسال 1895 میلادی امیر عبدالرحمن خان داخل اقدامات عسکری شده وولایت مذکورراجزولاینفک افغانستان قرارداد وامروز اهالی ذکی وفعال نورستان درردیف متدین ترین ووطن پرست ترین طبقات افغانستان به شمارمی روند.باید متذکر شوم که تازمان امیرعبدالرحمن خان این مناطق به نام های بلورستان وکافر ستان شهرت داشت

(7)

   (( کوهسار بلورستان که به طرف شمال کنر افتاده و کافران سفید پوش و سیاه پوش در آن زندگانى داشتند ، و همواره از دسترس حکومت افغانستان خارج بودند ، در سال
 1891 م به حکم امیر عبدالرحمن خان مورد حمله جنرال غلام حیدر خان چرخى واقع گردید و مردم آنرا تماماً مطیع و مسلمان ساخت و آنرا نورستان نامید ))

(8)

  براى تصرف نورستان حکومت امیر عبدالرحمن خان مدت پنج سال کوشش هاى دوام دار نمود   تا اینکه تمام مناطق نورستان تحت تصرف دولت مرکزى قرار گرفت و تمام مردم آن به دین مقدس اسلام مشرف شدند میر غلام محمد غبار در مورد فعالیت هاى حکومت امیر عبدالرحمن خان در نورستان تحقیقات همه جانبه را انجام داده و چنین مى نویسد :
(( در سال 1896 سپهسالار غلام حیدر خان چرخى که جاده ئى تا اسمار و دهنه نورستان تمدید کرده بود ، بمردم نورستان ابلاغ کرد که هدف دولت فقط تمدید راهى از بین نورستان تا بدخشان است و بس و متعاقباً خود با قشونى داخل نورستان شد .

  قشون چهار هزار نفرى او با پانزده روز آذوقه در چهار ستون به استقامت کامدیش ، کوردیش ، بتى گل و بزگل مارش نمود و خودش پاى پیاده در محل رود کوردیش کوهى را عبور کرد . در اینجا مردم نورستان دو دسته شدند ، یک دسته اطاعت سهسالار را پذیرفت و دسته یی بدفاع پرداخت . از آنجمله مردم بزگل مساکن خود را گذاشته به کوه ها بر آمدند . سهسالار داخل دره کموشد و روساى دره با اهالى آن اظهار انقیاد کردند و دین اسلام را پذیرفتند ))

(9)

  نورستان اقلیم ملایم وارد . سالانه از 600 الى 800 ملى متر بارندگى دارد . در شمال نورستان سرد ترین درجه حرارت از منفى 10 درجه سانتى گیرد هم پائین میشود .

          در نورستان عرف و عادات مردم متفاوت است . آنها مردم مالدار بوده خانه هاى دو منزله از چوب و سنگ مى سازند ، یک کلکین آن به طرف شرق و دیگرى طرف غرب میباشد تا طلوع و غروب افتاد را بخوبى ملاحظه کنند . در چپرکت هاى چوبى میخوابند و در چوکى مى نشینند و طعام خود را روى میز طرف میکنند . از پوست حیوانات گاه گاه لباس مى سازند و کلاه نوع پکول میپوشند . در عروسى دختر از داماد یک تعداد حیوانات را طور تویانه مى گیرند .

   نورستان جنگلات سوزنى برگ ارچه ، جلغوزه ، نشتر ، بلوط ، شیشم ، سکسول ، گل بید ، بید ، چنار و پنجه چنار نیز وجود دارد . از جمله فلزات آهن ، مایکا ، لیتیوم ، بریلیوم نیز وجود دارد .

          در نورستان راه ها قناعت بخش نبوده ، در بعضى جاها پاى پیاده و یا توسط اسپ و قاطر رفت و آمد صورت مى گیرد .

(10)

     مساحت ولایت نورستان 3627 کیلو متر مربع است ، از سطح بحر حدود یک هزار متر ارتفاع دارد و داراى 47 قریه میباشد

(11)

   مردم نورستان به زراعت ، باغدارى و مالدارى مصروف هستند . یک تعداد مردم در جنگل هاى انبوه نورستان به شکار پلنگ ، شادى و گرگ مصروف هستند و پوست این حیوانات را به فروش میرسانند .

  مردم نورستان در صنعت دستى هم مهارت زیاد دارند . تکه هاى پشمی و نخى مى بافتد و از آنها لباس هالى محلى ترتیب مینمایند.

منابع و ماخذ:

          1. جغرافیاى تاریخى افغانستان ، میر غلام محمد غبار ، بنگاه انتشارات میوند ، کابل ، 1382هـ ش ( ص  131-132)

          2. تاریخ افغانستان ، جلد اول ، دوم و سوم مکمل ، احمد على کهزاد ، بنگاه انتشارات میوند ،
کابل ، 1387 هـ ش ، (ص 71)

          3. جغرافیایى تاریخى افغانستان ، میر غلام غبار ، ( ص 137)

          4. اثر فوق ، ( ص 45 ) .

          5. بابر نامه ، ظهیر الدین  محمد بابر شاه ، مترجم :  معاون سر محقق دوکتور شفیقه یارقین ، مرکز زبانها و ادبیات ، اکادمى علوم افغانستان ، 1386 هس ش کابل ، (ص 47 ) .

          6. اثر فوق ، ( ص 179) .

          7. جغرفیایى تاریخى افغانستان ، میر غلام محمد غبار ( ص 142 - 143 ).

          8. اریخ مختصر افغانستان ، پوهاند عبدالى حبیبى ، دانش خپرندویه ?ولنه ، پیشاور ، 1377 هـ ش ، (ص 298) .

          9. افغانستان در مسر تاریخ ، جلد اول و دوم مکمل ، میر غلام محمد غبار ، بنگاه انتشارات میوند ، کابل ، 1387هـ ش ( ص 672 )

          10. جغرافیاى ولایات افغانستان ، پوهاند غلام جیلانى عارض ، اداره کتابخانه  هاى سیار اریک ، پیشاور ، 379 هـ ش( ص 36-37

          11. اتلس قریه هاى افغانستان ، جلد دوم ، کابل ، حوت 1352 ، ( ص 653) .

          12. د افغانستان جغرافیایى قاموس ، شپ?م ?وک ، اکادمى افغانستان کابل ، 1350 هـ ش ،  ( 142 مخ) .

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط 93/8/11:: 10:19 صبح     |     () نظر