سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش

ولایت فراه

  قلعه فریدون در ولایت فراه                                                                                  

نام ولایت فراه با ظهور ملالی جویا نماینده این ولایت در لویه جرگه قانون اساسی در مطبوعات داخلی و خارجی مطرح شد و سر زبانها افتاد.

در لغتنامه ی دهخدا آمده: فراه شهری است نزدیک به سبزوار هرات و از آنجاست ابونصر فراهی. طایفه ای از ملوک در آنجا حکمرانی کرده اند که با پادشاهان سیستان قرابت داشته اند. معین الدین [ اسفزاری ] نوشته است که در یک فرسنگی فراه کوهی است که آن را بیبچه باران خوانند و در آن کوه طاقی سنگی است که همیشه از آنجا آب می چکد و نیز دربین جر کوه بیبچه در یک تخته سنگی لاخ کوه یک سوراخ که هرموسم سال از آن به اندازه دو انچ آب بیرون پرتاب میشود وتاده دقیقه تمام حوزچه ها (تعداد5-6 )راپر از آب میکند وبعد دفعتا خاموش میشودتعجب این واتر پمپ طبعی دراین است که وقت روشن شدن ودفعات روشن شدن منظم نبوده بعنی گاهی روز سه بار روشن میشود وگاهی هم دو الی سه روز بعد ،مردم آن را واترپمپ بی بی میگویند، ودرجای دیگر تخت بی بی قرار دارد که به اندازه نیم انچ آب از زیر لاخ کوه دریک جوی چه روان است بلای علف زار پودینه تقسیم میشود و از بلای علف زار در فاصله 100 متر پایان کوه میریزد وهمیشه در آنجا باران است از همین رو همانجا را بارندک گویند وخود کوه را بیبچه باران میگویند.

البته بی بی نام زنی است که رهبری جنگ را در مقابل متجاوزین و اشغال گران به عهده داشته وآثار تمام دست آن در کوه حک شده ودر آنجا یک سوراخ بزرگی که دهن آن با یک تخته سنگ بزرگ بند گردیده وگفته میشود که بی بی در آن غار پت شده وغیب گردیده است. در دامنه کوه بی بی چه بیشتر از ده هزار شهید دفن شده از جمجمه  اجساد دیده میشوند که در هر گور دو الی سه جسد یکجا دفن گردیده باشد.این کوه مشهور به بی بی چه باران میباشد یکی از جا های تاریخی تفریحی و باستانی کشور بوده وبا کمی مصرف میتواند جاذبه های توریستی وجهانگردی را بخود جلب نماید.

فراه یا فرا؟

نخست ازهمه این نکته را لایق تذکر میدانم که آیا کلمه «فرا» اصلاً‌بدون «ها» است یا «فراه» با اضافه «ها»؟
حال اگر اسم منطقه و اسم شخص آنرا ما خوذ از نام رودخانه «فراداتا» که در اوستا مکرر بمعنی (ترقی و نمو) آمده بدانیم، چنانچه میدانند آنگاه نباید در اخر کلمه حرف «ها» علاوه کرد، زیرا ایزاد «ها» در آخر کلمه نه تنها در معنی آن تاثیر سؤ مینماید بلکه کلمه را از ریشه مسخ میکند.

از لحاظ تاریخی هر قدر به ازمنه قبل از اسلام نگاه کنیم اسمی بصورت «فراه» نمیبینیم. در نوشته های دوره اسلامی این کلمه بصورت «فراه» و «فره» ضبط شده و ظاهراً نویسندگان اسلامی آنرا با کلمات «فر یا فره» «خره پهلوی خورن اوستایی هم ریشه دانسته اند که فروغ و شکوه معنی دارند» به عقیده محققین، قدیمی ترین شهر و مرکز ولایت، شهر کهنه فراه است. در متون عهد تیموری و صفوی حتی در متون عهد نادر افشار از شهر کهنه فراه بنام قلعه داوری یاد شده ولی بعد ها این اسم بکلی فراموش گردیده و امروز از آن تنها بنام شهر کهنه یاد میشود.

به عقیده مردم آنجا این شهر در عصر فریدون به امر فریدون و با دست فریدون بنا شده و بدین نام فراه و نام شهر فراه که مرکز ولایت بوده نیز مأخوذ از نام فریدون است. در داخل شهر بقایای سردابه ها و حوض های پخته دیده میشود که تاریخ آنرا تا عصر مدنیت اینجا میتوان پیش برد. در زمان گذشته شاهان فراه قومی بزرگ و خاندان قدیم بوده و با ملوک سجستان (زرنج) قرابت داشته اند امروز در تشکیلات جدید ملکی کشور جنوب آنرا ولایت نیمروز، شرق آنرا ولایت هلمند و کوهستان های غور، شمال آنرا ولایت هرات و قسماً غور و در غرب حدود آنرا سرحد ایران معین میکند ارتفاع ولایت فراه از سطح بحر 757 متر تخمین شده و بصورت یک منطقه گرم و کم باران ولی دارای دشت های وسیع و زمین ها حاصل خیز است. حصص مرکزی و جنوب غربی آن تابستان فوق العاده گرم دارد و زمستان آن خیلی خوب و مطبوع است. هوای این منطقه در مزه و شیرینی میوه جات آنقدر مؤثر است که نظیر آنرا در جاهای دیگر کمتر میتوان سراغ کرد.

خاک فراه برای احداث باغهای میوه بسیار مناسب می باشد. در میان میوه جات فراه از قبیل انار، انجیر، زردآلو، سیب و انگور آن از نوع لعل بی نهایت شیرین و خوشگوار است انگور لعل داراباد مشهور است. از جمله حبوبات مشهور آن گندم، جو، جواری و ماش می باشد که در این ولایت کشت می شود صنعت گلیم بافی و قالین بافی در اکثر خانواده های روستایی فراه رواج داشته و جز کارهای عادی و روزمره زندگی دهاتی آنان به شمار میروند. قالین بومدی قلعه کاه زیاد مشهور است رودخانه فراه از عمده ترین آبریزها است که آبش به هامون سابوری خالی می شود طولش از سر چشمه آن که سلسه سیاه کوه است تا مصبش «هامُن سیستان» 320 کیلو متر تخمین گردیده که از شمال شرق به جنوب غرب جریان دارد. فصل آبخیزی این دریا را ماه های اخیر زمستان و اوایل بهار تشکیل می دهد اما پس از گذشت موسم آبخیزی که غالباً از ماه حمل و ثور آغاز می شود در اکثر اوقات سال خشک وبی آب است. در منطقه بالا بلوک رود خانه های دیگری نیز مانند «مالوند» و «زرمردان» موجود می باشد که پس از مشروب ساختن علاقه گلستان و روستای زرمردان به رودخانه فراه میپیوندند.

همچنان رود دیگری بنام «سنگ فسان» در موازات فراه رود سراغ داده میشود که از کوه های «ناراهوک» سرچشمه گرفته و پس از مشروب نمودن علاقه ناراهوک و انشعاب نهرهای کوچک از آن بعضا آبهایش را تا هامون «پوزک» نیز می رساند دریای دیگری که از میان ولسوالی قلعه کاه گذشته و بعد از مشروب نمودن قسمتی از اراضی آن محل آبش را تا هامون سابوری میرساند همانا‌ «هاروت رود» است. این رود که از سلسله ی سیاه کوه منبع میگیرد طول آن تا هامون 350 کیلومتر حساب شده و به سبب آنکه از وسط جیجه میگذرد باسم «دریای جیجه» و پس از عبور از منطقه مذکور در ناحیه «انار دره» بنام «دریای هاروت» یاد میگردد و این از جمله هشت رودخانه ای است که آب خود را به دریاچه هامون می ریزد.

در این جا لازم است از آبدات و مزارات مشهور فراه چون مزار سید محمد در قریه مزار، مزارشاه مبارک در قریه شاه مبارک مزار ابونصر فراهی در قریه رج، مزار شهدای کنسک در قریه کنسک و مزار سلطان امیر قریه نوده در ده کیلومتری غرب شهر فراه یاد آوری کرد. در قریه نوبهار خرابه های شهری موجود است که مردم آنرا به اسفندیار نسبت میدهد و از فروعات این خرابه ها قلعه های مشهور به پنج جفت گاو، چارماس، هفت سوراخ (آب سوراخ) برنگک و مساو موجود است. از آبدات دیگر فراه شهر کهنه فراه و کافر قلعه میباشد، شهر کهنه فراه عموماً از گل و بطرز مخصوص بنام گنبدی ویک منزله ساخته شده و دارای دیوارهای خیلی ضخیم بوده و خانه های آن مستحکم میباشد چنانچه قرنها از تعمیر این خانه ها میگذرد ولی در برابر همه تاثیرات جوی آنقدر مقاومت نموده که اکثراً‌سالم و قسماً قابل استفاده اند. از آثار بس حیرت آور و شگفت انگیز فراه ساختمان عظیمی است از کک و کهزاد معروف به کافر قلعه در دوازده کیلومتری جنوب و شرق شهر فراه موجوده بر فراز کوه بچه ایکه در سطح تقریباً هموار زمین از سنگ سیاه سخت تشکیل گردیده آباد شده است. شکل ظاهری این کوه بچه طوری است که قطر آن از سطح زمین به استقامت قله آن خورد شده میرود و در آخرین مرحله ارتفاعش که به شکل یک سنگلاخ عظیم اهرم مانند را نمایش میدهد بدوتیغه خورد و بزرگ از هم جدا شده که هر یک از تیغه ها قلعه های جداگانه اعمار گردیده اند. به عقیده مردم آنجا یکی از این دو قلعه منسوب به کک و دیگرش منسوب به دخترکک بوده که توسط پل متحرک بهم وصل میشده اند. ساختمانها در داخل قلعه بدون رواق ها و کمانها که از خشت پخته و چونه ساخته شده بقیه تماماً از سنگ اصلی کوه برنگ سیاه درست شده است. آنچه جالب توجه است همانا چاهی است که بر فراز کوه و در عرض راه قلعه در دل سنگ ها با آلات و ادوات روزگاران قدیم حفر گردیده اند. یکی از جاهای پرشکوه و جالب توجه کوه « بی بی چه باران» است که بر فراز یکی از ساغری های وسیع و مرتفع آن چک آبی وجود دارد که آب بارانهای زمستان و بهار در آن جمع شده و در تمام مدت تابستان و خزان بصورت ترشحات بسیار لطیف باران از آن ساغری فرو میچکد. از آنجائیکه صعود بر قله این کوه و ملاحظه دقیق این ساغری برای مردم آنجا کاری آسانی نیست لذا ریزش مداوم این قطرات باران برای اکثریت مردم شکل معمای مقدسی را بخود گرفته است. بارندک محل دیگری در نزدیکی قریه تخت و کمی بالاتر از پل کهنه فراه رود در مسیر آبهای رود خانه فراه میباشد باراندک برای مردم فراه بهترین جایی برای صید کردن ماهی ها بوده و آبشار آن برای هرکس قابل دیدن میباشد. که بلندی آن از زمین ده متر است در کنار دریای فراه قرار دارد و یک محل دیدنی است. مرکز فعلی فراه متشکل از دو قسمت بنام یزدی و پشتو میباشد که در شمال و جنوب بازار واقع شده ظاهراً یزدی و پشتو منسوب به دو شخص معروف و متنفذ زمان های پیشین فراه بوده که نباید تاریخ آن از زمان صفویان ایران بیشتر بوده باشد. پس از آنکه شهر کهنه فراه در اثر خرابکاریهای نادر افشار متروک شده یکی از این دو شخصیت معروف محلی متخلص به یزدی (منسوب به یزد ایران) در اینجا قلعه ای برای سکونت خود بنا کرده که بعداً بنام او معروف گشته است. و بالمقابل شخصیت دیگری از رجال فراه متخلص به «پشتون» منسوب به طایفه پشتونها برای خود و اقوام خویش قلعه بنا کرده که بعدها بنام او مشهور گشته که امروز از آن بنام بشتو یاد میشود. از کتاب سیستان جلد دوم .

معلومات مختصر در باره ولایت فراه

1.  مساحت،حدود اربعه، موقعیت، ارتفاع و آب و هوا:

فراه با مساحت 47788 کیلومتر مربع سرزمینی است که در گوشه جنوبغربی افغانستان و در پهلوی سرحد کشور ایران قرار گرفته و طول البلد 62-11 درجه شرقی و عرض البلد 32- 22 درجه شمالی از آن میگذرد.

حدود آنرا از شمال هرات، ازشمال شرق غور، از جنوب نیمروز، از جنوب شرق هلمند واز طرف غرب سرحد ایران تشکیل میدهد.

ارتفاع آن از سطح بحر 757 متر تخمین گردیده  ، اقلیم آن نیمه صحرایی بوده تابستان آن فوق العاده گرم و زمستان کم باران دارد.

درجه حرارت آن متغیر است. در تابستان« 45» درجه و درزمستان تا « 5- »  درجه سانتی گراد تنزیل میابد.

2.    وجه تسمّیه:

درباره وجه تسمیه آن اختلاف است. از تحقیقاتی که درین زمینه بعمل آمده بر میاید که قدیمترین منبعی که در آن ازین سرزمین یاد شده کتاب اوستاست که در حدود 2500 سال ق.م . تدوین یافته است و در آن کلمه ای بصورت « فراداتا» به رودخانه ای اطلاق گردیده که از میان آن میگذرد و ما آنرا فراه رود مینامیم.

عده ای کلمه فراه را با کلمات فرّ و فرّخ همریشه دانسته اند که شکوه و جلال را معنی میدهد، ولی احمد علی کهزاد مورخ فقید افغانستان در صفحه 128 مجله آریانا مینویسد که فراداتا نام اوستایی فراه رود مرکب از دو حصه (فرا- و - داتا) است که اولی فرّ و شکوه  و دومی داد وعدل را معنی دارد و بصورت ترکیب معنی مجازی یا اصطلاحی آن اشاره به آبادی وسرسبزی است که در اثر این رودخانه نصیب این منطقه گردیده است.

ابراهیم پورداود دانشمند ایرانی که برکتاب اوستا شرح نوشته است مینویسد:

« فراداتا اسم وادی است که امروز به فراه رود معروفست و اسم شهر فراه نیز ماخوذ از نام این رود خانه است. »

شهر فراه درطول تاریخش در جاهای مختلف و به اشکال مختلف بنا گردیده است.

در قرن چهارم هجری دارای شصت دهکده بوده است چنانچه ابن حوقل جغرافی نویس عرب در اواسط این قرن مینویسد شهر فراه در جلگه پهناوری واقع شده خانه هایش از گل است و شصت دهکده دارد ، صاحب باغستان و کشتزارهای فراوان است و از آنجا میوه فراوان و مخصوصا خرما بدست می آید.

درحدود هشتصد سال پیش ، یاقوت حموی درکتاب معروف خود معجم البلدان از فراه اینطور یاد کرده است: فره شهری است بزرگ در نواحی زرنج و روستاهایش به شصت دهکده میرسد.

فریه سیاح قرن 19 که در سال 1848 میلادی از فراه دیدن نموده خرابه های جنوب رودخانه را در دره ای که از سه قسمت میان کوه واقع شده قدیمیترین شهر فراه میداند اما بنظر او این شهر مدتها قبل از اسکندر بنا شده است.

برخی عقیده دارند که قدیمترین شهر فراه همان شهر کهنه پشت رود است که امروز از آن چز تپه و یک خندق چیزی باقی نمانده است.

عده ای نیز قدیمترین شهر و مرکز ولایت را شهرکهنه معروف به شهر فریدون میدانند. این شهر که تاکنون نیز برج و بارو های شکسته و نیمه  فروریخته اش میتواند انسان را محو شکوه و جلال روزگاران گذشته اش نماید در متون عهد تیموری و صفوی بنام قلعه داوری یاد شده و عده ای معتقدند که این شهر در عصر فریدون و بامر فریدون پادشاه پیشدادی آریانای باستان بنا گردیده و همانطورکه گفته شد آنرا بنام شهر فریدون یاد میکنند و نام فراه را نیز ماخوذ از نام فریدون میدانند.

3.    آثار باستانی و ساحات تفریحی:

در شهر فراه آثار باستانی و تاریخی وجود دارد که از دیدن برخی از آنها، به انسان شگفتی و حیرت دست میدهدکه از جمله میتوان به ساختمان عظیم کافر قلعه منسوب به کک کهزاد که بر کمر کوه احداث گردیده است اشاره کرد.

کافر قلعه یا "کک کُهزاد" یکی از بناهاى بزرگ تاریخی در ولایت فراه

 این بنای بزرگ تاریخ  با قدامت دوهزارساله، در15 کیلومتری جنوب‌شرق شهر فراه در بلندی کوه به دو عمارت با شکوه و حصارهای محکم ساخته شده است.


در تاریخچه کافر قلعه ذکر است که این قلعه، به روایات شاهنامه فردوسی از بزرگترین آبده های سیستان زمین بوده است.
در تاریخچه این بنای بزگ باستانی آمده است که در قسمت بالایی این قلعه، با عمارت زیبا و تخت سلطنتی مزین است که  زندگی اشخاص مرفه همان زمان را نشان می‌دهد و آنرا به پهلوان سرزمین فراداتا(فراه) ککِ کُهزاد مربوط می‌دانند.
اما حالا این قلعه حیرت انگیز با قدامت دو هزارسال  در حال فروپاشی است.

شهر فراه با آنکه تفریحگاه های زیادی ندارد با آنهم باغ پل، باغ کافی و باغ نو از بهترین نقاط تفریحی آن بشمار میرود که مردم روزمره و در تعطیلات هفتگی شان از آن ها استفاده میکنند.

4.  برجستگی ها، نقاط هموار و رودخانه ها:

کوه خاکسفید، کوه مالمند و سیاه کوه بعنوان عمده ترین برجستگی های فراه و ریگستان تگ، دشت بابوس و دشت بکواه بحیث ساحات هموار و صحرایی آن شناخته شده است. دریای فراه رود، رود خسپاس، رود اناردره و هاروت رود از منابعی است که سرسبزی و شادابی این ولایت را مربوط به آنها دانسته اند.

شهر کنونی فراه از نظر وسعت با توجه به ساحه وسیعی که این ولایت در نقشه کشور اشغال نموده خیلی کوچک و محدود است و بیشتر مردم آن زندگی روستایی دارند.

5.    تقسیمات اداری:

ولایت فراه در تقسیمات اداری کشور به ده ولسوالی تقسیم گردیده است که هریک آن قرار ذیل است:

1.    ولسوالی اناردره

2.    ولسوالی بکواه

3.    ولسوالی پشت رود

4.    ولسوالی پشت کوه

5.    ولسوالی شیب کوه

6.    ولسوالی جوین

7.    ولسوالی خاکسفید

8.    ولسوالی بالابلوک

9.    ولسوالی گلستان

10.   ولسوالی پرچمن

نقاط دیدنی ولایت فراه نیز  به شرح زیر است:
شهر کهنه فراه ، شهر اسفندیار ، کافرقلعه، بارندک ، قلعه پنج جفت گاو ، قلعه چارماس ، قلعه هفت سوراخ برنگک،  قلعه مساو ، مزار سید محمد ، مزار شاه مبارک ، مزار ابونصر فراهی ، مزار شهدای کنسک ، مزار سلطان امیر

                                                        لیسه ابونصر فراهی

 ابونصر فراهی بزرگ اما ناشناخته

اگرکسی گشتی در شهر فراه زده باشد و به تابلوهای این شهرتوجه کرده باشد، بخوبی میداند که از لیسه گرفته تا شرکت های ترانسپورتی وبندرتجارتی و مرکز فرهنگی و... به نام زیبای شیخ ابونصر فراهی مسمی گشته است و این خود بیانگرآن است که او جایگاهی بس رفیع درقلوب همشهریانش دارد.

آرامگاه شیخ در قریه رج، زیارتگاه خاص وعام است. و روزانه دهها زایر با حضورشان در مقبره اش به این شیخ بزرگ ادای احترام می گذارند.

نام کوچک ابونصر به درستی معلوم نیست. بعضی محمد، بعضی محمود و حتی بعضی مسعود نوشته اند. همگان در کنیه او « ابونصر» اتفاق نظر دارند و لقبش را هم بدرالدین گفته اند. کنیه پدرش هم ابوبکرذکرشده است. تاریخ تولدش به درستی معلوم نیست اما تاریخ سیستان او را معاصر یمین الدوله بهرام شاه بن حرب ( متوفی 618 ) می داند. و حتی شعری را به او نسبت می دهند که درمدح بهرام شاه سروده است و بعضی هم این شعر را از آن امام شرف الدین محمد دانشمند فراهی می دانند.

مقام علمی شیخ ابونصر فراهی

هرچند از کیف و کان زندگی شیخ اطلاعات جامعی در دست نیست، اما از قراین چنین برمی آید که او از مقام والایی در علم و معرفت و ادب و فقه برخوردار بوده است.

ابونصر فراهی فقیهی بلند مرتبه بوده منظومه ای بنام « لمعة النور» در فقه دارد و منظوم? دیگری بنام « ذات العقدین » بدو منسوب است.

اما شهرت علمی او بیشترمدیون اثر معروفش « نصاب الصبیان » است ، که در نوع خود اثری گران سنگ و ذی قیمت است .

در حقیقت ابونصر فراهی اولین کسی است که توانسته فرهنگ دوسویه عربی ـ دری را تألیف نماید. و مهمتر از همه این که او توانسته با طبع وقادش آثارش را در قالب نظم که حفظ آن برای دانش آموزان آسانتر است در بیاورد.

دوصد بیتی که او درنصاب الصبیان گرد آورده از جمله ابیاتی است که قرنها د رمکاتب مدارس افغانستان و کشورهای همجواربه عنوان کتاب درسی استفاده میشده وحتی هم اکنون هم د رحوزه ها ی ایران و افغانستان تدریس می  شود.

از این اثر مشهور نسخه هایی درکتابخانه ملی ایران به شماره (474) موجود است. علاوه برآن نسخ دیگری به نامهای دیگری چون نسخه کتابخانه نخجوانی تبریر، فهرست حجیات موصل، نسخه ی کتابخانه ی دهخدا، نسخه ی کتابخانه ی سید حیسن شهشهانی در تهران ، نسخه مربوط دکتر اقبال و... فعلاً موجود است.

نصاب الصبیان بارها در کشورهای افغانستان، ایران، هندوستان، عثمانی و حتی ترکستان شرقی چاپ شده است.

به تقلید از این کتاب نصاب های فراوانی نوشته شده که ذکرشان مجالی دیگر می طلبد.

اما این کتاب توسط دانشمندان زیادی شرح شده است .

شرح « ریاض الفتیان» ابن حسام در نیمه ی نخست سده هشتم ، شرح « رافع النصاب» از احمد بن الفقیه (818) ، « کنزالفنون» از یک دانشمند در هند در سده یازدهم از جمله دهها شروح و تعلیقاتی است که بر این اثر گرانبها نگاشته شده است.

  عناب فراه

"عُناب" زینت بخش سفره روزهاى عید در فراه است

فراه (پژواک، 5 عقرب91): باغهاى "عُناب"، به عنوان یکی از مهمترین محصولات درفراه و میوه عیدى گسترش یافته و امسال از درک این میوه لذیذ، بیش از 36 میلیون افغانى به دست آمده است.

این میوه لذیذ؛ که هم در قطار میوه هاى تر و هم خشک قرار دارد، علاوه به میوه، شفای دهها درد و مرض است .

مردم فراه، از عناب به حیث میوه پسندیده و سنتى استفاده میکنند و کمتر خانه یى در روزهاى عید، سراغ میشود که در سفره آن عناب وجود نداشته باشد.

عُناب در مناطق گرمسیر رشد کرده و به آب کم ضرورت دارد و در شمال افریقا، جنوب اروپا و سواحل مدیترانه نیز می روید و عناب فراه به کشور هاى همسایه نیز صادر میشود.

 ولایت فراه، با داشتن سالانه 100-150 ملی متر بارنده گی و 44 درجه سانتی گراد حرارت در تابستان، از جمله مناطق خشک و گرم و یگانه منطقه مناسب برای این میوه مرغوب در سطح کشور، محسوب میشود.

در فراه، اکثر قریه هایی که باغ دارند، درختان عُناب را در کناره های دیوار باغ غرس می کنند، به خاطریکه درختان عناب خاردار بوده و علاوه به اینکه حاصل می دهد، محافظ باغ هم شمرده میشود.

بصورت اختصاصی باغهاى این میوه، اکثراً در ولسوالی های اناردره، پشتکوه قلعه کاه، پشترود، گلستان و مرکز فراه به طور گسترده سبز می گردد؛ اما عناب قریه های اور، رَج، روکن و سور، مشهور می باشند.

تعداد زیادى از باغداران، مصروف پرورش این میوه هستند و سالانه با زحمت کشی کمتری، عاید خوبی را نصیب میشوند.

براساس معلومات مسوولین زراعت فراه؛ ساحات تحت کشت باغهای عُناب، هر سال افزایش می یابد.

محمد جعفر "کاظمی" آمر امور زراعتى ریاست زراعت فراه میگوید که تا سال گذشته، ساحه تحت کشت باغهای این میوه 800 هکتار بود، و تنها در یکسال اخیر 16هکتار ساحات باغهای عناب، در این ولایت افزایش یافته است.

وى تولیدات سالانه این میوه را در یک هکتار "پنج جریب" بطور اوسط، 450 کیلوگرام خوانده، به آژانس خبری پژواک گفت: "عناب در فراه حاصل خوب می دهد و به قیمت مناسب نیز به فروش می رسد. باغدارانی که مصروف تربیه این باغها هستند، سود خوب به دست می آورند."

اکنون، یک کیلو عناب در فراه؛ به علت آفت زراعتى، یکصد افغانى به فروش میرسد که با این محاسبه، امسال به طور اوسط اضافه از 367 تن عناب به ارزش بیش از 36 میلیون افغانى به دست آمده است؛ حال آنکه سال گذشته، یک کیلو عناب 150 تا 200 افغانى فروخته میشد.

آمر امور زراعتی فراه علاوه کرد که تربیه درختان این میو? باارزش، کار آسان است و در هر نقطه فراه خوب می روید و از همین رو، همه ساله تعداد بیشتر دهاقین، به احداث باغهای این میوه می پردازند.

باغداران، از حاصلات خود خرسند بوده؛ اما آفت در باغ ها را باعث کاهش قیمت این میوه میدانند.

عبدالبصیر 60 ساله میگوید که شش سال قبل، دو باغ بزرگ عناب را با کمیت چهار هزار درخت، در ساحه شش جریب زمین، در قریه کاریز سلطان مرکز فراه، احداث نموده و همراه با چهار پسرش مصروف باغدارى است.

وى که تجربه خوبی در تربیه باغهای عناب دارد، مى افزاید که امسال چهار تُن (چهار هزار کیلو) عناب حاصل گرفته و هر کیلو را یکصد افغانی به فروش رسانده و در کُل پنجصد هزار افغانی سود کرده است.

اما وی متأثر است که به دلیل عدم همکاری دولت و موسسات، امسال اکثر حاصلات او و دیگر باغداران، دچار آفت زراعتى شده و از همین جهت، یک کیلو عناب را که سال گذشته 200 افغانى بود، امسال به نصف قیمت فروخته و عاید کمتری داشته اند.

بهرحال، این باغدار از انتخابش راضی است؛ چون به نظر وی علاوه براینکه حاصل حلال است، مصرف و زحمت کمی می خواهد و سود خوبی هم دارد و این میوه لذیذ، علاوه بر ولایات دیگر، به پاکستان و ایران نیز صادر میگردد.

عبدالشکور 41 ساله باشنده قریه رَج مرکز فراه نیز میگوید که یک درخت عناب می تواند سالانه به طور اوسط 2- 4 کیلو عناب خشک شده حاصل بدهد؛ اما امسال به علت آفت زدگی، حاصلات درختان عناب او به حد اکثر یک کیلو رسید و اکثرشان قبل از دوره پُخته شده ریختند و مقدار دیگری که حاصل شد نیز کرم زده گی دارند.

وی  مى افزاید: "نمیدانم مشکل در کجاست، چند بار به ریاست زراعت مراجعه کدم؛ اما آنها برایم کمکی کده نتانستن."

آمر امور زراعتی فراه نیز میگوید: "ما تا به حال نتوانسته ایم تشخیص کنیم که عامل آفت زدگی (کرم زده گی) عناب در چیست؟ از همین خاطر هم، نتوانسته ایم از این امراض جلوگیری کنیم."

اما وى افزود که آنها سال گذشته جهت گسترش باغهای عناب، 50 باغ را در ولسوالی پشتکوه، قلعه کاه و 50 باغ دیگر را در مربوطات مرکز فراه، بطور رایگان برای دهاقین احداث نموده اند.

همچنان شاه محمد مدیر ترویج ریاست زراعت  فراه می گوید که عموماً تاجران عناب، در آغاز سال که هنوز درختان آن، تازه شکوفه می دهد، به فراه می آیند و در قریه هایی که عناب دارند، کمیشن کارها را پول می دهند که باغها را در انحصار خود بگیرند و بعد، با همان نرخ حاصل برداری شده، به بیرون صادر می شود. 

به گفت? وى، عموماً قیمت یک کیلو گرام عناب اعلی و چیده شده در شهر فراه، به 300 افغانی می رسد؛ اما تاجران آن را فی کیلو 150 الی 200 افغانی خریداری می کنند . در صورتى که باغداران آنرا مستقیم به تاجران بفروشند،عاید بیشترى خواهند کرد.

مردم فراه که عناب را «اناپ» می گویند، به شفا بخشی میوه آن باورهای بسیار دارند و حکمت های عجیبی برایش قایل اند.

از این میوه، براى رفع قبضیت استفاده می کنند و از چوب محکم آن، گاه برای ساختن دروازه سود می برند.

تحقیقات طب گیاهی نشان می دهد که عناب، دارای پنج درصد پروتین، چهار درصد قند  و ویتامین C و نمک بوده و میوه خوبى براى نرم کننده سینه و معده شمرده میشود و ادرارآور است.

پوست جوشانده آن ضد اسهال، آرام کننده، رفع بیخوابی، صاف کننده خون، ضد سرفه، برطرف کننده نفس تنگی و رفع صدا گرفتگى و گرد ریشه خشک شده آن، برای التیام زخم های کهنه، رفع کننده خستگی شدید و رشد دهنده موی سر پنداشته میشود.

عناب، تقویت کننده دستگاه هاضمه و تقویت حافظه بوده و در صورتی که آب عناب با کاهو خورده شود، برای تداوى سرطان مفید است.

 عناب از جمله نباتاتى است که به جرئت میتوان آنرا مروارید سرخ نامید.

در زمستان، بسیاری از ساکنان دهات، با پر کردن جیب در جریان کار از عناب استفاده میکنند؛ چون با انرژی است، لذا علاوه به گرم کردن، انرژی زودرس آن، باعث تقویت عضلات می گردد.  

 عموماً عناب فراه به عنوان تحفه «سوغات» به ولایات دیگر فرستاده می شود و هر کسى که از ولایات دیگر به فراه مى آید، دوستان و آشنایان فرمایش آوردن عناب را می دهند،

 چنانچه زعفران را تحفه هرات می گویند، می توان عناب را تحفه فراه نامید. میوه اى که از قرن ها شناخته شده و شاعران عموماً لب را به آن تشبیه کرده اند.

مشاعره سالانه شاعران فراهی، نیزبه نام "عناب گل" مشهور است.

               گل عناب

 

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط 92/3/1:: 7:57 عصر     |     () نظر