
علمی-معلوماتی-سیاسی
روشنگری.گونترگراس در واکنش به «مساله هسته ای» ایران، همان مشکلی را دارد که حامیان پیشروی آزادی و دموکراسی در ایران: جنایات طرف «خودی» و پرهیز از تقویت جنایتکار «خودی».
اما اکنون گونترگراس تصمیم گرفته که ساکت نماند و در قطعه ای که سروصدای بسیار بپا کرده است، ریاکاری اسرائیل و طرف غربی مناقشه را در کنار ریاکاری رژیمی که مردم خود را زیر«یوغ» استبداد به اسارت گرفته و آنها رابه «هلهله» های اجباری برای «مردی» گزافه گو وامیدارد، به باد انتقاد گرفته است.
اینکار گونترگراس شجاعت بالایی می طلبد بویژه برای یک آلمانی که کشوری پیشینه هولناک هولوکاست را در تاریخ خود دارد و بطورویژه تر برای گونترگراس که خطاهایی در جوانی داشته است.
اما گونترگراس در گذشته هم نشان داده برای دفاع از حقیقت از شهامت کافی برخوردار است. او برای جلوگیری از یک آدم کشی و ویرانگری دیگر، لازم دید خاموش نماند و سکوت خود را شکست و همانطور که انتظار میرفت این اقدام او موجی از واکنش برانگیخته است. جدا از آنکه این واکنش ها در حمایت یا مقابله با اقدام گونتر گراس باشد، به رشد آگاهی کمک کرده است زیرا در رسانه های بزرگ غرب هم مثل رسانه های جمهوری اسلامی، ماجرا یک جانبه تبلیغ میشود و حقیقت زیر خاک میماند. در حقیقت هردو طرف ایرانی و غربی- اسرائیلی در تدارک جنگی احتمالی که هم اکنون بصورت تحریمی ویرانگر آسیب پذیرترین اقشار مردم ایران را زیر ضرب گرفته، سهیم و شریک اند.
در اینجا ترجمه ای از نوشته ی گونتر گراس را میخوانید. لینک منبع ترجمه در زیر شعر است.
*****
علیه حمله اسرائیل به ایران
زود دویچه تسایتونگ ـ گزینش و ترجمه رضا نافعی
آنچه باید گفته شود
چرا خاموشم، چرا در این زمان دراز ناگفته گذاشته ام
آنچه را که عیان است و از "بازی جنگ" که طبق نقشه آنرا تمرین کرده اند سخن نگفته ام.
از آن بازی که اگر در پایان آن جانی به در برده باشیم، چیزی نیستیم جز یاداشتی در حاشیه.
ادعا می شود زدن ضربت اول به مردم ایران و چه بسا محو کردن آنها از صحنه گیتی، حق است،
زیرا گمان می رود در قلمرو مردی گزافه گو که خلق اسیر در زیر یوغ خود را به هلهله های دستوری وا می دارد،
یک بمب اتمی ساخته می شود.
ولی چرا بخود اجازه نمی دهم نام آن کشور دیگر را بر زبان آورم،
کشوری که سالهاست قدرت اتمی فزاینده ای در اختیار دارد ــ هرچند پنهان از نظرها ــ
ولی بیرون از عرصه بازرسی ،
چرا ؟ چون بازرسی ممکن نیست؟
همگان خاموشند، حقیقتی را ناگفته می گذارند،
من نیز به پیروی از خاموشی فراگیر لب فروبسته ام،
احساس می کنم که این دروغی است سنگین ،احساس اجبار می کنم،
بمحض آن که از این اجبار تخطی شود، چهره مجازات نمودار می گردد.
تکفیر » یهودی ستیزی » را همه می شناسند.
اما اینک از سرزمین من،
زادگاه جنایتی بی مانند، که همیشه باید پاسخگوی آن باشد،
قرار است، نسجیده، باز هم یک زیردریائی دیگر به اسرائیل فرستاده شود،
همراه با سخنانی سرسری بعنوان جبران بدی های گذشته.
ویژگی آن زیر دریائی این است که
می تواند با کلاهک های خود همه چیز را در سرزمینی نابود کند
که وجود یک بمب اتمی در آن به اثبات نرسیده است،
پس اینک می گویم آنچه را که باید گفت
ولی چرا تا کنون سکوت کرده ام.
چون فکر می کردم زاد? سرزمینی هستم که لکه ای نازودونی بر دامن دارد
و همین مرا از گفتن حقیقت باز می داشت
و نمی خواستم نام اسرائیل رابرزبان آرم
که خود را همبسته آن می دانم و به آن وفادار خواهم ماند.
پس چرا حالا، پیرانه سر و با آخرین قطره های بازمانده از مرکبم می نویسم:
اسرائیل اتمی برای صلح جهانی، که خواه ناخواه صلحی است شکننده، خطرناک است.
امروز باید گفت آنچه را که فردا گفتنش دیر است
و چون ما ــ بعنوان آلمانی به حد کافی بار بر دوش داریم ــ
می توانیم تحویل دهنده وسیله ای گردیم که عواقب آن قابل پیش بینی است
و با عذر و بهانه های متداول نمی توانیم منکر شرکت خود در آن گناه گردیم.
اعتراف می کنم : دیگر ساکت نخواهم ماند
زیرا تزویر غرب دیگر برایم قابل تحمل نیست،
افزون بر این امید این نیزهست که( با شکستن این سکوت) بسیاری دیگر نیز خود را از سکوتی که در بند آن هستند آزاد سازند
و مصرانه از عامل خطری که شناخته شده است بخواهند از خشونت چشم بپوشد
و در عین حال مصرانه خواستار آن باشند که به یک مرجع بین المللی
امکان داده شود
تا پیوسته و بدون هیچ نوع مانعی
قدرت اتمی اسرائیل و تاسیسات اتمی ایران را زیر نظر و کنترل داشته باشد.
فقط از این طریق است که می توان به همه،
به اسرائیلی ها و فلسطینی ها
و بیش از آن به همه کسانی که با دشمنی و تنگاتنگ هم ساکن منطقه ای هستند
که به تسخیر جنون در آمده است، کمک کرد
و از این طریق سرانجام به خودمان هم کمک کرده ایم.
نوشته شده توسط
91/1/22:: 9:29 صبح
|
() نظر