سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش

 

 

مبارزه برای صلح یا شکار برای پاکسازی

در ژوئن 2005، سازمان بسیجی «سالوا جودوم» به وجود آمد. این حرکت از طرف مقامات «چهاتیسگرا» به عنوان یک« واکنش خود جوش» روستایی های خسته از تغذیه شورشی ها و مصمم به راندن آنها از مناطقشان معرفی شد. «ناکسالیت»ها آنهارا نیرویی شبه نظامی میدانند که توسط ب جی پ و رهبر مخالفین «ماهندرا کارما»(حزب کنگره) هدایت میشود. حتی نام «سالوا جودوم» گمراه کننده است: به زبان گوندی، می تواند به «تلاش برای صلح» ترجمه شود، یا «شکار برای پاکسازی». تنها قطعیت: «سالوا جودوم» بصورت غیر رسمی یک ابزار ترور دولتی شده است.

«ک .ار. پیسدا» رئیس اداری منطقه «دانته وادا» در جنوب«چهاتیسگرا» اوضاع را با تاکید بر ارقام چنین تشریح می کند:« منطقه 700هزار نفر جمعیت دارد که در 1153 دهکده تقسیم شده اند، 644 دهکده امروزه خالی از سکنه است، و 53هزار نفر ساکنین آنها در 27 اردوگاه جمع آوری شده اند. قبل از پیدایش "سالوا جودوم" ، خیلی ها از"ناکسالیت"ها حمایت میکردند. امروزه، آنها طرفدار حکومت هستند. با شورشی ها بی بهره از پایگاه مردمی، راحت تر می توان جنگید ».

این «دهکده های استراتژیک» با سیم های خاردار و سکوهای تیربار محصور شده اند.این امر الزامی است برای وادارکردن مردم به ماندن در این دهکده ها از ترس حمله «ناکسالیت» ها. در ژوییه 2006 ، آنها به اردوگاه «ارابور» حمله کردند و سی و یک نفر را کشتند که تعدادی غیر نظامی بودند. در واقع، این اردوگاه هاهیچ جنبه موقتی ندارند: ساختمان ها با مصالح سخت ساخته شده اند، نشانه اینکه حکومت در پی ساکن کردن همیشگی مردم در آنهاست. در پس چهره های خندان، یک جو پلیسی ناسالم نمایان است: یک بی اعتمادی عمومی از صحبت ها و نگاه ها تراوش می کند، پناهنده ها با رسیدن فلان نا محرم سکوت می کنند ویا سخن را تغییر می دهند .

روستایی های «کوراپاد» که زیر درختی در اردوگاه «دورناپال» نشسته اند نگاه های غمزده و تسلیم بی خانمان ها را دارند. یک کودک با شکم باد کرده ناشی از بدی تغذیه از برد سخنان مهر آمیز«ک .ار. پیسدا» در باره« بهبود شرایط زندگی»در اردوگاه ها می کاهد ،شرایطی که مدتها ست توسط سازمان های غیر دولتی محلی و جهانی محکوم و «اسف بار» اعلام شده است. یکی از قدیمی ها میگوید «چند خانواده دهکده از "سالوا جودوم" بودند». از سالهای 1980 چریک ها به دهکده رفت و آمد می کردند و به نظر نمی رسد که خاطره ی خیلی بدی بر جای گذاشته باشند. برخورد آنها با ظهور بسیجی ها عوض شد:« شورشی هاهمه ما را متهم کردند که از "سالوا جودوم" ها حمایت می کنیم وما مجبور به فرار شدیم. اموال ما بر جای مانده. اینجا، ما هیچ چیز نداریم. برخی از پناهنده ها 12هزار روپیه(210 یورو) برای ساختن یک خانه از حکومت دریافت کردند. ولی هنگامی که ما رسیدیم ، گفتند که دیر آمده ایم و پولی باقی نمانده است». به خود رها شده، دور از زمین ها و جنگل ها ی خود، این مردان با 10.1 یورو در روز به سنگ ریزی راه ها مشغولند.

بین دو اردوگاه پناهنده ها ، وضع اسف بار: دهکده ها خالی از سکنه و گاه در آتش سوخته، مزارع رها شده، لاشه حیوان ها ی متعفن. حاشیه جاده ها درختکاری شده تا امکان گذاشتن دام های غافلگیری را محدود کند. در یک آبادی به خاکستر نشسته یک پیرزن برجا مانده، مضطرب، تنها واز همه دور مانده . مردی که برای یافتن برخی اشیا بازگشته بود خانه های سوخته را نشان داده میگفت:« ما نمی خواستیم به اردوگاه برویم، افراد "سالوا جودوم" ما را متهم کردند که مائوئیست هستیم و این جا را آتش زدند».»

قدری به سمت جنوب، اردوگاه «ارابور». آقای «سویام بهیما»، یکی از معتمدین که حال رئیس محلی «سالوا جودوم» شده تعریف میکند که چرا روستایی ها نمی توانند به منازل خویش باز گردند: «شورشی ها آنها را خواهند کشت». پشت سر او، یک محافظ شخصی ترسناک، مجهز به عینک سیاه و یک تفنگ. یک خیابان دورتر، یک دختر جوان با لباسی ژنده، وقتی فراخوانده میشود خبردار می ایستد . «ژاو» خود معتقد است که بیست سال دارد، اما نباید بیش از پانزده سال داشته باشد. او «مامور پلیس ویژه»(اس پ او) است، با حقوقی ماهیانه 1500 روپیه( 26 یورو).این دختر جوان هنوز اولین شلیک خود را نکرده، اما برای «جنگیدن با تروریست ها»عجله دارد.

در طول دو سال مقامات از میان مهاجر ها حدود چهار هزار دستیار پلیس استخدام کرده اند. چنانچه تراژدی «رانی بولدی» نشان میدهد، یک اس پ او، گوشت دم توپ با تعلیمات کم و نامجهز، هیچ شانسی در برابر یک شورشی جنگنده ندارد. سازمان های غیر دولتی (او ان ژ) برملا کرده اند که تعدادی از این دستیاران پلیس، مجذوب قول یک شغل، و بی خبر از خطرها، کودکان نابالغی هستند گاه به سن سیزده سال که در مورد سن خود تقلب کرده اند: به این ترتیب هند کودکان- سرباز استخدام می کند(8). آقای «تاکور پرافول»، رئیس پلیس منطقه ، که در این باره مورد سوال قرار گرفته بود، به کل اتهام را رد می کند:« گواهی تولد آنها نشان می دهد که حداقل هیجده سال دارند.»این افسر پلیس تظاهر می کند که نمیداند یک گواهی تقلبی، یک مشت روپیه هزینه دارد. «ناکسالیت»ها چریک ها را « حداقل از سن شانزده سال»به عضویت می پذیرند، مرکز آسیایی حقوق بشر( آ س هاش ار) موارد دردناکی از این «استخدام های اجباری دوگانه» را اعلام کرده: دریک خانواده، یک فرزند چریک، دیگری پلیس (اس پ او).

مسلح کردن غیر نظامی ها برای به دام انداختن «شورشی»ها همان نقشی را برای حفظ نظم ایفا می کند که کیفر بی محاکمه برای عدالت.در دهکده «بیجالپور»، «اس پ او»های جوان در پاسخ به عملیات مسلحانه آنها، بدون هیچ ابهامی پاسخ دادند که« افرادی را کشته اند». « چریک ها همدست هایی در شهر دارند». چگونه می توان آنها را باز شناخت؟ «آنان رفتاری مشکوک دارند. ما آنها را بازداشت کرده وموردبازجویی قرارمی دهیم».

در «سانتوشپور»، نزدیک اینجا، درماه مه جسدهای هفت مرد از خاک خارج شد: متهم به عضویت در«ناکسالیت»، آنها به دست نیروهای انتظامی و افراد «سالوا جودوم» به قتل رسیده بودند. شهود مخفی شده در پناه درخت ها، نقل می کنند:« ما نمی خواستیم به اردوگاه کوچ کنیم. آنها این مردها را گرفته، مورد ضربه های تبر قرار دادند.» عملی که در کالبد شکافی گواهی شد. «سالوا جودوم» تصمیم می گیرد که چه کسی به اردوگاه برود:« آنها مشکوکند که ما طرفدار"ناکسالیت" ها هستیم، بنابراین ما از هیچ کمکی بهره مند نیستیم.»از طرف دیگرعفو بین الملل آزارمدافعین حقوق بشرراکه مشکوک به همدستی با «ناکسالیت»ها میشوند را محکوم میکند. اتهامی بسیار ناوارد، در حالی که سازمان های غیر دولتی نشان می دهند که اینان از طرف چریک ها نیز مورد بدرفتاری قرار گرفته اند. قانونی که در سال 2005 تصویب شد، به نام قانون امنیت عمومی ویژه «چهاتیسگرا»، در واقع سعی می کند تا انتقاد ها را ساکت کند، و این به قیمت نادیده گرفتن ماده 19 قانون اساسی هند که آزادی بیان را ضمانت می کند. باوجود این سوء استفاده ها ی علنی ، بدیل شبه نظامی گسترش می یابد: در ایالت های همجوار«جهارکلاند» و «اندرهاپرادش» از شبه نظامی هایی خبر می دهند که از روی نمونه «سالوا جودوم» کپی شده اند.

ناظران و روزنامه نگار های محلی متعددی گمان می کنند که با خالی کردن روستاها، حکومت «چهاتیسگرا» پروژه ای بی ارتباط با نبرد علیه «ناکسالیت» در پیش گرفته است: تسریع پایه گذاری برنامه های صنعتی....زیرا که هر چند مردم این ایالت بی نهایت فقیرند، زیرِ زمینشان لبریز ثروت است: یک پنجم ذخیره آهن کشور در اینجا پنهان شده است. در حالی که «آدیواسی» ها به تجربه آموخته اند که صنعتی کردن نفعی برای آنها ندارد. به این ترتیب که ، مجموعه معدنی «بایلادیلا» – 2.1 میلیارد تن سنگ معدن- آنها را استخدام نمی کند، آنها را به اندازه کافی واجد شرایط نمی شناسد. از زمان استقلال تا کنون، میلیون ها نفر از «قبایل» به عنوان توسعه ای که آنها هیچ سودی از آن نبرده اند، جابه جا شده اند.

در «کارلینگاناگار»، در ایالت همجوار «اوریسا»، «آدیواسی»ها یک راه را به مدت یک سال بستند تا از فروش زمین هاشان به گروه صنعتی هندی «تاتا» جلوگیری کنند. در 2 ژانویه 2006، سیزده نفر از اینان در یک درگیری به دست پلیس کشته شدند. آقای «راویندا جاره کار» ، سخنگوی معترضین می گوید:«ما این زمین ها ی حاصل خیزوبهره برداری نشده را تحویل دادیم. هیچ غرامتی به ما داده نخواهد شد، و ما می دانیم که "تاتا" ما را استخدام نخواهد کرد.» سی میلیارد دلار سرمایه گزاری برای صنعتی کردن «چهاتیسگرا»، «اوریسا» و «جهارکلند»(9) در برنامه است، اما در همه جا، روستایی ها از دادن زمین هایشان سر بازمی زنند.

در ژوئن 2005، زمانی که «سالوا جودوم» و اقداماتش برای جابه جایی های اجباری آغاز شد، ایالت «چهاتیسگرا» توافق هایی با گروه های صنعتی «تاتا» و «اسار» برای ایجاد معادن و تولید آهن امضا کرد، گواه تعهدش برای تحویل زمین های «آماده». این توافق ها شامل یک ماده محرمانه میباشد که حکومت از برملا کردن آن برای نماینده های جناح مخالف پرهیز می کند، و این برخلاف الزام قانونی هند. یک اتفاق همزمان تکان دهنده دیگر: در سپتامبر 2006، روستایی های «دهورلی» مجبور شدند زمین هایشان را در «اسار» در مقابل غرامت ناچیزی، براثر تهدید مامورهای پلیس و در حضور آقای «ماهندرا کارما» رهبر«سالوا جودوم»، تحویل دهند.

این انگیزه های صنعتی، تعجیل مقامات در سرمایه گزاری در برنامه پر هزینه اردوگاه پناهنده ها، که در حال تبدیل شدن به شهرهای کوچک هستند را، نشان میدهد. بدین ترتیب «آدیواسی»های «چهاتیسگرا» مجبور به پذیرش یک کوچ جمعی اجباری هستند. زمانی که، دراین اوضاع موقتی طولانی شده، آنها راه خود را، ازطریق فرصت های جدید اقتصادی و پیوندهای اجتماعی جدید، بی یابند بی شک آنها بیشتربسوی تسلیم زمین های کوچک مملوازعلف و «تروریست» خود تمایل خواهند یافت. رشد اقتصادی هند، متمرکز حول محورخدمات که با کاهش بخش روستایی متوقف شده، یک نیاز حیاتی به صنعتی شدن دارد. این نیاز، که اغلب یک سویه دانسته شده، مردم را می ترساند. و این در حالی است که –چنانچه شخص نخست وزیر می پذیرد این بی عدالتی است که «ناکسالیسم» را تغذیه می کند(10). مناسبترین پاسخ به شورشی ها بطور حتم بیشتر برکارایی حکومت قانون تکیه دارد تا یک راهکرد ضد-شورش مبهم و آزادی-کش.

*«دالیت»ها همان نجس ها هستند(مترجم)

1– انستیتوی مدیریت منازعات ، نیو دهلی، 27 سپتامبر2007.

2 - انستیتومدیریت منازعات ، نیو دهلی، اوت 2007

3- «جناح چپ افراطی در هند»،-انستیتومدیریت منازعات ، نیودهلی،اکتبر2007

4- بازدید ما از یک پایگاه مقاومت رد شد، چریک ها نگران تعقیب ما از طرف نیروهای امنیتی بودند و یک حمله متعاقب آن.

5- بخوانید: اریک پل می یر، «جهش های جدایی طلبی تامول در سری لانکا، لو موند دیپلماتیک، آوریل 2007 .

6- بر اساس یونیسف، 47% کودکان هندی زیر پنج سال از کم وزنی خفیف یا شدید رنج می برند(2005-1996). «وضعیت کودکان در جهان 2006 »، یونیسف، قابل رویت روی: www.unicef.org/french/sowc06/

7- هند 60 تا 70 میلیون بومی «آدیواسی»دارد که بزرگترین جمعیت بومی جهان است. «آدیواسی»ها که از محصول های جنگلی امرار معاش می کنند، از بی چیز ترین هندیان به حساب می آیند. مانند سایر اقلیت های کشور، آنها از سهمیه های ویژه طبقات پایین بهره می گیرند( به خوانید: بررسی «تبعیض مثبت»، لو موند دیپلماتیک، مه 2007 ).

8- یونیسف هر جنگنده زیر 18 سال را به عنوان سرباز-کودک معرفی می کند.

9- تخمین دفتر تحلیل مالی س ال اس آ، بمبئی، اوت 2006.

10- آقای مانموهان سینگ در 13 آوریل 2006، در یک سخنرانی برای روسای حکومتهای ایالتی می گوید: «استثمار، حقوق های کم، شرایط اجتماعی-سیاسی ظالمانه....اینها همه بطور قابل توجهی به رشد جنبش ناکسالیت کمک می کنند».



 
 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط 86/10/1:: 12:55 عصر     |     () نظر