تجربه سکیولاریزم در کشورهای ترکیه و پاکستان
کمال اتاترک به این باور بود که تمدن یکی است و تقسیم ناپذیر و در عصر ما توسط دنیای غرب نمایندگی میشود؛ در برابر فرد تنها یک انتخاب وجود دارد: رد یا قبول این تمدن به مثابه یک کل؛ ترکیب بهترین جنبههای شرق و غرب را مردود میدانست و اعتقاد داشت که تمدن معاصر اروپایی بر مفاهیم، نهادها و ارزشهای سکیولاریستی، تعقل، علوم و تکنالوژی مبتنی است و نه هرگز دین مسیحی. او در یکی از سخنرانیهای معروفش اظهار داشته است: «علم معتبرترین رهنمون در زندگی است.» او کار دین را از دولت و از تمام ساحات سیاسی، حقوقی، اجتماعی و فرهنگی در جامعه جدا و آن را امری شخصی اعلام نمود تا ترکیه از زیر آوار اضمحلال امپراتوری عثمانی (8)، به مثابه پیشرفته ترین کشور مسلمان بین ملل عالم عرض اندام کند بدون آن که اسلام در آن سرزمین از بین برود.
احزاب بنیادگرای پاکستان پس از شروع اقتداریابی در زمان جنرال ضیأ شعار «پاکستان کا مطلب کیا: لاالهالاالله» را میخواهند بر مردم بقبولانند. حالانکه قطعنامه ?9?0 لاهور که اساس پاکستان را میگذارد حاوی برنامهای ناسیونالیستی و مطالبه خودمختاری و حاکمیت برای مسلمانان بود و در هیچ کجای آن از مطالبه تأسیسس کشوری دینسالار (تئوکراتیک) تذکر نرفته است. به قول انیسجیلانی محقق پاکستانی نقش اسلام در مبارزه برای پاکستان عبارت بود از وحدت بخشیدن مسلمانان هندوستان و تقویت و توسعه گسترهی مبارزهای سیاسی برای ملتی مجزا توسط رهبری سکیولار.
این گفته محمدعلیجناح بانی پاکستان در ?? اگست ?9?7 به وضاحت خواست او را دایر بر پاکستانی سکیولار نشان میدهد:
«شما آزادید؛ شما آزادید به معابد تان بروید؛ شما آزادید به مساجد تان یا هر عبادتگاه دیگر در پاکستان بروید. شما میتوانید به هر دین، کاست، یا کیش و مذهبی گرویده باشید ـ این هیچ ربطی به کار دولت ندارد.»
محمد علی جناح در عمل و در زندگی روزمره هم سکیولاریست بود. داکتر مخصوصش و مهمانداران طیارهاش مسلمان نبودند؛ همسرش پارسی مذهب بود، یگانه دخترش با یک غیرمسلمان ازدواج کرد؛ و وزیری هندو را در کابینه منظور کرده بود.
تعریف او از مسلمانان هند نیز ناسیونالیستی است تا دینی. او مسلمانان هند را مردمی دارای زبان، فرهنگ، تمدن، تاریخ، قوانین حقوقی و اخلاقی و خلاصه بینش مشخص راجع به زندگی تعریف مینماید. او مسلمانان را هرگز به مبارزه برای کشوری دین سالار فرا نخواند.
مسلم لیگ در جریان مبارزه برای پاکستان به مثابه حزبی مدافع منافع اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مسلمانان ظهور کرد و خواست ایجاد پاکستان هم مبتنی بود بر احساس محرومیت اقتصادی و سیاسی مسلمانان. اگر مسلمانان در طلب کشوری دینی میبودند باید احزاب «جمعیت اسلامی» و «جمعیت علمای اسلام» خیلی بیشتر از «مسلم لیگ» عضو میداشتند. (9)
با درنظرداشت خیانت به ایدههای سکیولاریستی قاید اعظم، چند قومی و چند دینی و مذهبی بودن پاکستان، دامن گرفتن بیسابقه کشتارهای وحشیانه فرقهای، شیوع فرهنگ هروئین و کلاشنکوف در شهرهای مختلف توسط مافیای بنیادگرای افغانستان و پاکستان، کمک نهان و آشکار به بنیادگرایان افغانستان و کشمیر، خطر دهشتناکترین جنگ با هندوستان، تعداد روزافزون مدارس منحیث پایگاههای تروریست پروری (?0) و... روشنفکران آزادیخواه پاکستان، سکیولاریزم را برای این کشور نه یک انتخاب بلکه یک ضرورت دانسته و معتقدند که بقای پاکستانی آرام، متحمل، سعادتمند و مترقی بدون سکیولاریزه کردن جامعه ممکن نیست.
کلمات کلیدی: