سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش


اهمیت آب در افغانستان

درکشورما که سرسبزى وشادابى آن به سخاوت طبیعت بستگى دارد، آب از اهمیت سرنوشت سازى برخورداراست. زیراکه حیات 90 درصد مردم مابه زراعت، باغدارى ومالدارى بسته است. واین هرسه بخش منوط به وفور آب است و درصورت فقدان آب ریشه زندگى دراین کشور میخشکد. خشکسالیهاى متواتر سالهاى 1998 تا2003چنان ضربات خردکننده وخسارات جبران ناپذیرى برپیکر اقتصاد زراعتى ومحیط زیست افغانستان وارد نمودکه تمام باغات وتاکستانهاى مردم از ریشه سوختند وده هاهزارگاو وگوسفند واسپ وشتراز تشنگى ویا فقدان علوفه تلف شدند. صدهاهزارخانوار دهقان و مالدارکوچى وغیرکوچى کشورخاکستر نشین شدند. نرخ مواد خواربار وازجمله گوشت و میوه جات وسبزیجات بطورسرسام آورى بلند رفت، چنانکه خانواده هاى بى بضاعت در طول یکسال حتى یک بار هم توان خرید یک کیلوگوشت رانداشتند. در طى همین سالهابرخى از مردم حاضرمیشدند تا کودکان خود رادر بدل یک بوجى آرد(که قیمت آن به سیصدهزارافغانى رسیده بود) بفروشندو یااستثوابى دراختیار کسانى بگذارندکه توان نگهدارى آن کودک را داشتند. لهذا زندگى انسان وحیوان ونبات ودرمجموع آبادانى وعمران وتمدن با آب، پیوندگسست ناپذیردارد. وبدون آب نه تمدنى ممکنست شکل بگیرد ونه تولیدى صورت ببندد. از همین روهرجا که آب شیرین است آثارتمدن واثر انسان متمدن دیده میشود، چه انسانها همواره درکنار دریاچه ها و رودخانه ها به ایجادتمدن دست یازیده اندو آثارى از خود برجاى گذاشته اند.
درافغانستان بیش از سه چهارم ساحه آن را کوه هاى سر بفلک کشیده اى تشکیل میدهند که از 3 تا 6هزار متراز سطح بحربلندى دارند. کوه هاى هندوکش در وسط کشور با طول شش صدکیلو متر و بلنداى سه تا پنج هزار متر واقع شده که از دره هریرود در غرب کشور بسوى شرق تا سطح مرتفع پامیر ادامه مى یابد. سلسله کوه هاى سلیمان و سفید کوه از شمال شرق کشور بسوى جنوب تا حوزه سند و بلوچستان امتداد یافته است که بیش از ششصد کیلو متر طول دارد. کوه هاى سلیمان و سفید کوه مسطور از جنگلات انبوه است که داراى ذخایر مهم در ختان صنوبر وکاج و منبع بزرگ درآمد مردم محل است. اما سلسله کوه هاى هندوکش از سیاه کوه در بخش غربى تا پامیر در منتها الیه شرقى ، فاقد هرگونه پوشش گیائى است ، ولى داراى یخچالهاى بزرگى است که منابع دایمى آب رودخانه هاى افغانستان مى باشد. این رودخانه ها درحوزه غرب وجنوب غرب عبارتند از: رودخانه هیرمند،رودخانه هریرود ، رودخانه فراه ، رودخانه هاروت، خاشرود، رودخانه غزنى ، رودخانه ترنک، رودخانه ارغنداب. ورودخانه هاى حوزه شمال چون : رودخانه آمو، رودخانه کوکچه ، رودخانه پنچ ، رود خانه تالقان، رودخانه قندز، رودخانه سمنگان ، رودخانه بنگى قلعه، رودخانه پنجشیر، و رودخانه کابل، و در حوزه شرقى ازسلسله کوه هاى سپینغر(سفیدکوه) رودخانه کنر و رودخانه کامه ، رودخانه توچى ، رودخانه گومل، سرخ رود وغیره رودخانه هاى خورد وکوچک سرچشمه میگیرند که آب اکثر این رودخانه ها به علت فقدان سربندهاى اساسى و هدایت آن بر اراضى قابل کشت در داخل کشور، سرانجام در کشورهاى همسایه چون ازبکستان ، ترکمنستان، ایران و پاکستان میریزند وآن کشورها از آب هاى که طبیعت آنرا به مردم افغانستان سخاوتمندانه ارزانى داشته، در تولید انرژى وامورکشاورزى ومصرف نوشیدن مردم از آن کار میگیرند.بدون آنکه به افغانستان به عنوان صاحب اصلى این ثروت طبیعى یک دینار پول بپردازند.
محقق افغانى آقاى نجیب فهیم در فصلنامه میهن (که درمشهد ایران به نشرمیرسد) مقالتى بسیار جالبى پیرامون آب ونقش آن به عنوان کالاى استراتیژیک درقرن 21، به چاپ رسانده که میشود گفت، یکى از بهترین مقالات آن فصلنامه است، بخصوص نکاتى که پیرامون رودخانه هریرود ارائه داده است خیلى دلچسپ ومهم جلوه میکند و بنابرین با اعتماد به اصل مقاله به بازتاب نکاتى از آن دراینجا مبادرت میشود:
«... على الرغم آنکه سه چهارم کره زمین رآب پوشانیده است ، آب شیرین دوفیصدآب هاى موجودرا تشکیل میدهدکه توزیع آن هم بستگى به موقعیت طبیعى و پیچیده بودن تکنولوژى و هزینه هاى بالاى آن، طرح عملى ومقرون به صرفه نمیباشد. لذا اهمیت آب شیرین درتوسعه و همچنین درزندگى روزمره روبه فزونى بوده وسهم آن درمنازعات منطقه اى هم درحال بیشتر شدن است. به همین سبب مهارآب هاى سطحى و انتقال آن به مناطق کم آب وبهره بردارى درست از آب هاى زیرزمینى وحفاظت از منابع آبى یا به تعبیردیگر مدیریت صحیح منابع آب از محورهاى اصلى توسعه درکشورهاى توسعه نیافته مى باشد.با نگاهى گذرا به منابع آبى کشورعزیز ما افغانستان درمى یابیم که منابع آبى ما عمدتاً ازطریق بارندگى هاى فصلى تغذیه وتامین میشود. این نزولات آسمانى عمدتاً درمناطق مرتفع کوهستانى به شکل برف فرود آمده و ذخایر برفى ویخچال هاى کوهستانى را تشکیل میدهد. با فرارسیدن فصل بهاروگرم شدن هوا، این ذخیره هاى برفى آب شده و در رودخانه ها جریان مى یابند،لذا به موازات جریان آب رودخانه ها زندگى هم سیلان داشته وبه تدریج مناطق مسکونى وشهرها درکناره هاى این رودخانه و حوزه هاى آبى شکل گرفته اند.
کشورما که بعلت اشغال(هجومها)ى خارجى و وقوع جنگ هاى طولانى در ردیف کشورهاى کمتر توسعه یافته جهان قرارگرفته است، تا بحال (بحدبایسته وکافى) نتوانسته از منابع آبى خوددر جهت تامین نیازمندیهاى داخلى بهره بردارى نماید. طوریکه طغیان فصلى آب دربهار و اوایل تابستان به سیل هاى ویرانگرتبدیل شده وباعث تخریب مناطق مسکونى و اراضى مجاور رودخانه ها میکردد، ولى دراواخر تابستان وفصل پائیز که بارندگى ها کم شده وذخایر برفى ویخچالها هم آب میشوند،کمبود آب در بسى مناطق بیک بحران عمده و اساسى مبدل میشود.» (میهن ، شماره 34، ص 68)
آقاى فهیم سپس، منابع آبى افغانستان را با درنظر داشت جغرافیاى طبیعى و موقعیت کوه هاى آن به سه حوزه آبى ذیل تقسیم نموده مینویسد:

« 1- حوزه آبى پامیر وشمال هندوکش،

2- حوزه آبى جنوب هندوکش وسفیدکوه،

3- حوزه آبى هیلمند وهریرود. درحوزه آبى پامیر وشمال هندوکش ، آمودریا قرارداردکه شاخه هاى فرعى آن را دریاى کوکچه ، فرخار، بنگى و ایبک تشکیل میدهد.دریاى آمو و شاخه هاى فرعى آن از پامیرخورد وشمال هندوکش سرچشمه گرفته و پس از طى مسافت 2540 کیلومتر به دریاچه ارال سرازیر میشود. اهمیت سیاسى آمو دریا درآن است که بطول 1200کیلومترمرز مشترک میان افغانستان وجمهورى هاى تازه به استقلال رسیده تاجکستان واُزبکستان وترکمنستان درآسیاى میانه را تشکیل میدهد.[باید درهمینجا اشاره کرد که دراین مقاله همه جا از رودخانه هاى کشوربه عنوان دریا تذکر رفته که منظورنویسنده همانا رودخانه است ، نه دریابه معنى واقعى کلمه] از لحاظ اقتصادى باوجودیکه دراین حوزه آبى از دریاهاى فرخار، بنگى، خینجان وسمنگان بیشترین بهره بردارى درولایات تخار، کندز، بغلان و سمنگان صورت گرفته ورونق زراعت درآن مناطق ، از برکات آنها به حساب مى آید، ولى از دریاى کوکچه و آمو افغانستان بعلت آنکه این رودخانه هاپائین تر از سطح اراضى ایکه در دوساحل آنها قرار گرفته اندواقع شده است ، تا به حال کمترین بهره بردارى را نموده است. طوریکه مردم اکثر قریه جات درفاصله هاى نزدیک به آنها مصداق ضرب المثل «آب درکوزه وما تشنه لبان میگردیم» واقع شده اند وقادر نیستند آب آشامیدنى مورد نیاز خود را از این آب هاى مواج تأمین نمایند. این درحالى است که افغانستان میتواند سالانه 31 میلیارد مترمکعب آب از دریاى آموبرداشت نماید.
درحوزه آبى جنوب هندوکش وسفیدکوه دریاها (رودخانه هایى): چون پنجشیر، کابل، لوگر، علیشنگ، وکنر[وکامه]قرارگرفته اند. این دریاها از دامنه هاى جنوبى هندوکش ورشته کوه هاى بابا وسفیدکوه سرچشمه گرفته وپس ازطى مسافتى تقریباً460 کیلومتردرداخل خاک افغانستان واردخاک پاکستان شده ونهایتاً در دریاى سندمیریزند.
باوجودآنکه جهت استحصال برق سدهایى همچون نغلو، ماهى پر، سروبى و درونته بالاى دریاى کابل احداث شده، ولى بازهم بهره بردارى اقتصادى درصنعت وزراعت از آب هاى این حوزه آبى اندک بوده واضافه آب آن پس از آبیارى مناطق وسیعى درایالت صوبه سرحد وارد دریاى سنددرخاک پاکستان میشود.
در حوزه آبى سوم( هلمند وهریرود): دریاهاى متعددى درجریان میباشند که این دریاها عمدتاً از دامنه هاى کوه بابادرمناطق مرکزى کشورسرچشمه میگیرند. دراین حوزه آبى هم استفاده از آب دریاهاى آن به تناسب نیازهاى محیطى محدود بوده و این آبها بدون استفاده پس از طى مسافت نسبتاً طولانى درخاک افغانستان، واردکشور ایران شده ومناطق وسیعى را در استانهاى سیستان و بلوچستان وخراسان آنکشورآبیارى مینمایند.
هلمند وهریرودمهمترین دریا(رودخانه)هایى میباشندکه درین حوزه آبى درجریان هستندکه مادراینجا بنابر اهمیت سیاسى و اقتصادى آنها هریکى را بصورت جداگانه وبصورت مختصرمورد بررسى قرار میدهیم.

1 -هلمند (هیرمند):

یکى از بزرگترین دریاهاى افغانستان بوده که از ارتفاعات کوه بابا (واقع درشصت کیلومترى غرب کابل) سرچشمه گرفته ودرمیان اراضى کوهستانى بطرف جنوب وجنوب غرب کشورجریان دارد. این دریا با عبور از نزدیکى گرشک وارداراضى مسطح وهموارگردیده وبارسیدن به قلعه تاریخى بست مسیرخود را به سمت(جنوب) وسپس بسمت غرب (وبعداز حدکمال خان) بسوى شمال تغییر میدهد. دریاى هلمندبا 14000 کیلومترطول بزرگترین رودخانه داخلى کشوربوده که در دوطرف شمال و جنوب آن دشت هاى پهناورمارگو و دشت زره و گود زره قراردارد....
درقسمت خوابگاه دریاى هلمندبه دوشاخه تقسیم میگرددکه یک شاخه آن بطرف شمال وشاخه دیگر آن بطرف شمال غرب جریان مى یابد. شاخه شمالى آن که قسمتى ازمرزمیان افغانستان وایران را تشکیل میدهد، پس از آنکه چخانسور(نیمروز) راآبیارى مینماید به دریاچه هامون میریزد.شاخه دومى آن که بطرف شمال غرب جریان دارد، وارد ایران شده و درچاه نیمه هاى زابل ذخیره میشود. بارش بارانهاى فصلى وآب شدن ذخیره هاى برفى ارتفاعات(مرکزى) در اواخر زمستان و اوایل بهارباعث طغیان آب دردریاى هلمندشده که بعضاً باعث ویرانى هایى درولایت نیمروز افغانستان میگردد، ولى درفصل هاى تابستان و پائیزآب این دریا به تدریج کم شده ودرقسمت هاى پائین آن خشک میشود.بروز خشکسالى هاى متواتردراواخر دهه چهل وخشک شدن دریاى هلمند دولت ایران را برآن داشت تا بااستفاده از مشاوره هاى تخصصى جاپانیها، براى کاستن دامنه زیانهاى ناشى از شرایط اقلیمى و استفاده مناسب از آب دریاى هلمند، این آب رادر گودالهاى طبیعى (مصنوعى درست است)که درکنار مرزبا کشورما ایجادشده، هدایت نموده و ذخیره سازى نماید. این ذخیره گاه هاى ( مصنوعى) درایران تحت عنوان چاه نیمه هاى زابل یاد میشود. خشک سالى هاى سالهاى اخیرکه کاهش شدید آب دریاى هلمند را به همراه داشت ، دولتمردان ایران رامتوجه ناکافى بودن آب ذخیره شده درچاه نیمه هاى سه گانه قبلى ساخته وبرآن داشت که طرح احداث چاه نیمه چهارم را با ظرفیت ذخیره سازى هشتصد میلیون مترمکعب آب در دستور کارخود قراردهند.براى احداث چاه نیمه چهارم درمجاورت چاه نیمه هاى قبلى (که همگى با صرف میلیونها دلاراحداث شده اند) مبلغ هشتاد میلیون دلارپول به مصرف رسیده وکار احداث آن دراوایل سال 1383 شمسى به پایان رسید. طرح احداث خط لوله 192 کیلومترى (آب براى شهریک میلیون جمعیتى زاهدان) از پروژه هاى مهم دیگرى بودکه جهت انتقال آب ذخیره شده ازدریاى هلمند درچاه نیمه ها به شهرزاهدان درسال 1383 به بهره بردارى سپرده شد.
آقاى فهیم مى افزاید: «قراراست که آب انتقال شده توسط این خط لوله 37 میلیون مترمکعب نیاز هاى آبى (هشتصدهزارنفر) از ساکنان شهرزاهدان مرکز استان سیستان وبلوچستان رادرسال تامین نماید- براى اجراى این پروژه هم مبلغى درحدود 75 میلیون دالر بمصرف رسیده است.  بنابرین ضرورت حفظ تعادل ایکولوژیک درمنطقه شرق ایران که زیستگاه بعضى از انواع نادر حیوانات اهلى وپرنده گان بوده ورستنگاه بعضى از گیاهان کمیاب میباشدو هم چنین نیاز حیاتى بیشتر از یک میلیون نفر ازساکنان سیستان وبلوچستان که حتى سفره هاى آب زیرزمینى آن هم شورو غیر قابل استفاده میباشد. به آب دریاى هلمندسبب شده است که چگونگى بهره بردارى از آب این دریا- بیک موضوع حساس استراتیژیک در روابط دوکشورتبدیل شود.»

دراینجا باید یادآورشوم که این طرح یعنى تهیه آب موردنیاز شهرزاهدان با جمعیت تخمین یک میلیونى آن از ذخیره هاى آب هلمند، برخلاف مواد موافقتنامه تقسیم آب هلمند میان ایران وافغانستان است ، زیرا درهیچ ماده یا مواد آن افغانستان تعهدى به ایران نسپرده تا آب موردنیاز مرکزاستان سیستان و بلوچستان وبخصوص شهرزاهدان را از رودخانه هلمند تهیه کند. اکنون که ایران این طرح را بدون موافقت دولت افغانستان عملى ساخته است ، دولت افغانستان کاملاً حق خواهدداشت تا مقدار آبیکه براى شهرزاهدان هدایت میشود(37میلیون مترمکعب آب) را، از سهمیه آب براى سیستان ایران کم نماید ویا آن را دربدل قیمت مناسب بفروش برساند. براساس معاهده اخیر (مارچ1973) تقسیم آب رودخانه هلمند، حقابه ایران عبارت است از:« مجموع مقدارآبى که از رودهیرمنددرسال نورمال آب ویا سال مافوق نورمال آب ازطرف افغانستان به ایران تحویل داده میشودمنحصراست به اوسط(متوسط) جریان 22 مترمکعب درثانیه طبق جدول شماره 10 راپور کمیسیون دلتاى هیرمندمورخ 28 فبرورى 1950 مطابق تقسیمات ماهانه ایکه درستون (2) جدول مندرج ماده سوم این معاهده ذکرشده ویک مقداراضافى اوسط(متوسط) جریان چارمترمکعب درثانیه متناسب به تقسیمات ماهانه مشمول ستون (2) جدول مندرج درماده سوم توضیح گردیده وبه سایقه حسن نیت وعلایق برادرانه ازطرف افغانستان به ایران تحویل داده میشود.» یکسال نورمال آب عبارت ازسالى است که مجموع جریان آب از اول اکتوبرتاختم سپتمبرسال مابعد درموضع دستگاه آبشناسى دهراودبر رودهلمند(هیرمند) بالاتر از مدخل بندکجکى چهارمیلیون و پنجصدونودهزار ایکرفیت معادل پنج میلیون وششصد وشصت ویک هزارهفتصدوپانزده مترمکعب اندازه گیرى ومحاسبه شده است.

تبصره : جدول تقسیمات جریان ماهانه سال نورمال آب قرار ذیل است :

اکتوبر 000ر154 ایکرفیت

نومبر 000ر172 ایکرفیت

دسمبر 000ر176 ایکرفیت

جنورى 000ر178 ایکرفیت

فبرورى 000ر208 ایکرفیت

مارچ 000ر597 ایکرفیت

اپریل 000ر158ر1 ایکرفیت

مى 000ر033ر1 ایکرفیت

جون 000ر441 ایکرفیت

جولاى 000ر211 ایکرفیت

اگست 000ر137 ایکرفیت

سپتمبر 000ر125 ایکرفیت

مجموع 000ر 590ر 4- ایکرفیت

(رک: سیستان سرزمین ماسه ها وحماسه ها، ج4،ص 259، از نگارنده ، طبع1369=1990، اکادمى علوم افغانستان)

هنرى ماکماهون درحکمیتخود در 10 اپریل 1905 میلادى در مورد تقسیم آب هیرمندمیان ایران وافغانستان گفته بود: « پس از سنجش وپیمایش حجم عادى آب دریاى هیرمند درموسم زمستان بصورت واضح ثابت شده است که تنهایک سوم آبى که به بندکمالخان میرسدبراى سیستان ایرانى اگر انکشاف هم بکندکافى است واین مقدار بقدرى است که اگر زراعت سیستان ایرانى درآینده توسعه و انکشاف هم بیابد احتیاج مذکور را رفع خواهد نمود. معذا مقدار آب کافى براى احتیاجات سیستان افغانى (نیمروز) باقى میماند.»( دیده شود: کتاب سرگذشت سیستان ورودهیرمند از1873 تا 1973، صص 269 -270، از من)
با دقت وتأمل درمواد معاهده 22 حوت 1351(مارچ 1978) این حقیقت آشکار میشودکه این معاهده سراسر به نفع ایران تمام شده است، زیرا ازیک رودخانه داخلى افغانستان و آبى که صد درصددرکشورمافراهم شده دوسوم آن براى ایران درنظر گرفته شده، ویک سوم آن براى افغانستان، درحالیکه افغانستان باداشتن 20 چندحقوق طبیعى وتاریخى ، شاهدصدها هزارایکر زمین بى آب وبایرخواهدبود. علاوتاً درماه فبرورى =دلو(اسفند)که ضرورت به آب به اوج خود میرسدمطابق معاهده اخیراز جمله 208 هزار ایکرفیت آب رودخانه هلمندبراى ایران 162980 ایکرفیت آب درنظر گرفته شده است، وبراى افغانستان صرف 44520 ایکرفیت آب . یعنى درمهمترین وقت زراعت وآبیارى که ماه دلو است براى ایران چهارچند آبى درنظر گرفته شده که در بند کمالخان یعنى دلتاى هیرمند واردمیگردد.اگر نپذیریم که هیئت افغانى در تنظیم مواداین معاهده از جانب ایران تطمیع شده باشند، این بى توجهى وبى مبالاتى نسبت به حقوق طبیعى وثروت ملى کشوررا چگونه میشود تعبیروتفسیر نمود؟ زیرا رودخانه هیرمند از بندکمالخان ببعد وارد دلتاى خودیعنى سیستان میشود وطبیعتاً ایران اگر به آب این رودخانه حق وادعاى داشته باشد،بایستى از اولین نقطه ایکه هلمند، مرز مشترک دوکشور را میسازد،( وحتى درصورت ابرازحسن نیت ازجائى که هلمندوارد دلتاى خودمیشود، یعنى ازبندکمالخان) مى باید در آب رودخانه مستحق پنداشته میشد،مگر برمبناى قرارداد اخیرتقسیم آب میان ایران وافغانستان(حوت1351ش) ایران خود را درآبهاى ذخیره کجکى و حتى بالاتراز آن یعنى از محل دهراود به بعد شریک ومستحق میداند و هر وقتى که برمیزان آب وارده درمرزمشترک یعنى در محل پایه هاى 51 و52 مرزى اعتراض داشته باشد، میتواند(برطبق پروتوکول شماره یک پیوست معاهده) ماموران خود را براى تفتیش مقدار آب رودخانه هیلمندوصورت مصرف آن به داخل افغانستان بفرستد و آنها حق خواهند داشت تا هرمدتى که خواسته باشنددستگاه پیمایش آب را پنجصد کیلومتربلند تر از دلتاى هیرمند، یعنى در منطقه دهراود، یکصد کیلومتر بالاتر ازبندکجکى درمرکز افغانستان موردتفتیش و کنترول خود قرار بدهند وبعد ازبررسى و برآورد میزان آب در دستگاه آبشناسى دهراود، گزارش مقدار مجموعى آب را به مقامات دولت متبوع خود ارائه کنند. براساس این قرارداد، به ایران حق داده شده است تاحقابه خود رابر مبناى آب وارده در دستگاه آبشناسى دهراودبا ما محاسبه وآن را از ما مطالبه کند.منظور من اینست تا نشان بدهم که با این قرارداد، افغانستان دراستفاده از آب یک رودخانه داخلى خودنمیتواند طور دلخواه بهره بردارى نماید، بگذریم از آبى که رودخانه ارغنداب در حد قلعه بست به هیرمند مى ریزدو بسوى سیستان سرازیرمیگردد. اما ایران نه تنها بحد کافى براى مشروب کردن سیستان از آب رودخانه هاى داخلى افغانستان بهره میبرد، بلکه حتى یک استان دیگر(زاهدان مرکز بلوچستان) را نیزاز آب شیرین سیراب مینماید، بدون آنکه دینارى از این رهگذر براى افغانستان بپردازد!

- هریرود:
این دریا هم از دامنه هاى کوه بابا درمناطق مرکزى کشورسرچشمه گرفته و از بهم پیوستن دوشاخه فرعى درمنطقه «دولت یار» به وجود مى آید. هریرودمسافت طولانى را درداخل ولایت غور طى نموده وبا عبورازشهر چغچران مرکز آن ولایت وارد ولایت هرات میشود. هریرود1124 کیلومترطول داشته و560 کیلومترآن درداخل افغانستان جارى است. شصت کیلومتر مرز مشترک میان دوکشورایران و افغانستان راهمین دریا تشکیل میدهد. هریرود سرانجام وارد ترکمنستان شده ودر ریگزارهاى «قره قوم» دفن میگردد.هرچند ولایت هرات سرسبزى خود را مرهون هریرود میباشدولى با آنهم ، استفاده چندانى از آب این دریا درداخل افغانستان صورت نگرفته واضافه آب آن جذب ریگستانهاى کشورهاى همسایه میگردد.
درسالهاى اخیردوکشور همسایه ایران و ترکمنستان -بدون توجه به نیازهاى مردم افغانستان به این آب ها بدون نگرانى از این خطرکه اگر روزى دولت افغانستان در راه توسعه گام نهاده ومهار آب هاى سطحى خود را در دستورکارقراردهد، دیگر آبى باقى نخواهدماند تا در ریگستانها هدررفته ویاسد دوستى را پرآب نماید- باهم طرح دوستى ریخته وسدى را بمنظوربهره بردارى از آن احداث نمودند. طنز تلخ سیاسى روزگارما این است، زمانى که این دوهمسایه سفره خود را روى آب هاى ما پهن نموده ومنافع آن را میان خود تقسیم نمودند، حتى منباب حق جوار از افغانستان به عنوان ناظر هم دعوت بعمل نیامد. دولتمردان ماهم که به نوبت کرسى قدرت رامیان خود دست به دست مینمایند، بدون توجه به پیامدهاى زیانبار این اقدام یکجانبه همسایگان ، حتى زحمت اعتراضى راهم بخود ندادند و شاید بى اطلاعى از جغرافیاى کشور ومنافع حیاتى آن سبب این غفلت شده باشد و یا هم تا بحال متوجه نشده اند که کرسى هاى قدرت تنها امتیاز نیست، مسئولیت هم است وچه مسئولیتى مهم تراز پاسدارى مرزها وحفظ منابع طبیعى وحیاتى کشور! سد دولتى با همکارى مشترک دوکشورترکمنستان و ایران روى آب هاى هریرود درهفتادوپنج کیلومترى سرخس احداث گردیده است. هدف احداث این سدآبیارى 50 هزارهکتاراز اراضى زراعتى دوکشور وتامین 150 میلیون مترمکعب آب شرب شهر سه میلیون نفرى مشهدمیباشد. کاستن خطر سیل وبهبود زیست محیطى منطقه از جمله هدفهاى دیگراحداث سد دولتى اعلام شده است. عملیات اجراى ساخت این سد درسال 1379ش( دوره طالبان بعد از کشتن9 نفر دپلومات ایرانى درشهر مزارشریف و اوج اختلاف ایران با طالبان) آغاز و تا اوایل بهارسال 1383 شمسى که آبگیرى شد، 81 فیصد کارهاى اجرائى آن انجام شده است.  مصرف اجراى این پروزه 168 میلیون دالرمحاسبه شده که بایدتوسط دوکشوربصورت مساوى ، منابع مالى آن تامین گردد. قرار بود این سدسال آینده (1384ش) به بهره بردارى برسد، ولى مقامات دوکشور«استخاره را درکارخیر» مصلحت ندانسته واز ترس اینکه مبادا دولت مردان افغان از خلسه تاج پوشى هاى متناوب به خود بیایند! عزم را جزم نموده وبا موافقت یکدیگریکسال زودتراز موعدمقرر آن را به بهره بردارى سپردند. آقاى فهیم با اشاره براهمیت اقصتادى آب مى افزاید:

دراینجا براى اینکه اهمیت اقتصادى آب ونقش آن درروابط کشورهاى منطقه روشن شود، از افغانستان بیرون رفته وتفاهم نامه اى رامرور میکنیم که دراین اواخرمیان دوکشورایران وکویت درموردصادرات و انتقال آب به امضا رسیده است . به اساس این تفاهم نامه قراراست که طى یک دوره سى ساله ، سالانه 900 میلیون مترمکعب آب از سدکرخه ایران به منطقه الزور کویت توسط خط لوله انتقال داده شود. مصارف احداث این خط لوله 540 کیلومتر(5ر1)میلیارد دالر پیش بینى شده است که توسط هردو کشوربطور مشترک تامین میشود. صادرات این مقدارآب براى دولت ایران سالانه بیشتر از یک میلیارد دالر درآمد به همراه خواهد داشت.

سیتانی

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط 92/3/12:: 8:27 صبح     |     () نظر