سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش

تاراج گنجینه های فرهنگی افغانستان

 داکتر اعظم سیستانی

یکی از مظاهر شوم جنگ های قدرت طلبی در افغانستان، ایجاد فضای بی امنیتی و عدم مصئونیت جانی ومالی افراد واشخاص وبی پروائی نسبت به حفظ آثارفرهنگی وملی است. در دوران جنگ های قدرت نمائی وقدرت طلبی از جولای 1992 به بعد چون هیچکس در فکر صیانت و حفاظت داشته های فرهنگی درکشور نبود، بنابرین فرصت طلبان واستفاده جویان دست به دستبرد آثار موزیم ملی واقع دارلامان که آثار فرهنگی گرانبها و بی مثال آن درطول نیم قرن گذشته از باز یافته های باستانشناسی جمع آوری و محافظت می شد به تاراج رفت و از کشور بدر ساخته شد.

موزیم کابل که برای نخستین باردر سال1924 افتتاح گردید، درطی چند دهه گروه های باستان شناس از کشور های فرانسه، ایتالیا ، آلمان و شوروی، نقاط مختلف کشور را بطور منظم مورد اکتشاف گوناگون قراردادند. چنانکه این سیاست خیلی زود موزیم کابل را به یکی ازاعلی ترین کلکسیون های هنری اروپائی ـ آسیائی وشاهکارهای هنراسلامی مبدل ساخت.

اشیای شیشة یونانی، مجسمه های برونزی رومی، برجسته کاریهای مرمرین بودائی، عاج های هندی ، تندیس های یونانی، هریک گواهی بودبروجود مناسبات پایدار میان شرق و غرب در نخستین قرون تاریخ میلادی. اثار سنگی متعلق به ماقبل تاریخ که قدمت شان به چهل هزارسال قبل بازمیگشت، شامل مجسمة نیز بود که پیش بینی میشد قدیمی ترین مجسمه ازصورت یک انسان باشد. یک سنگ ریزة قدیمی متعلق به پانزده هزارسال قبل در1965 درولایت بلخ کشف شده بود.

یکی ازجالب ترین جنبه های موزیم کابل این بود که مطلقا تمام اشیای عتیقه وباستانی آن در خاک افغانستان کشف و به نمایش گذاشته شده بودند. تمام این آثاربدون کوچکترین صدمه دردهة اشغال افغانستان توسط نیروهای شوروی وپس از آن در مدت سه سال حکومت داکتر نجیب الله( برخلاف شایعاتی که درآن دوران وجود داشت) حوادث تاریخی را پشت سرگذاشته بودند. ( دیده شود مجله میهن ، شماره 9 تا 12 سال1379 ص134 ) نویسنده وپژوهشگرافغانی دستگیرنایل می نویسد که : « در موزیم کابل، آثاربسیارمعتبر تاریخی قرار داشت و اشیای ساخته شده از عاج ها واشیای یونانی ـ رومی، ظروف دورة سلوکی، شیشه و انواع سنگ های قیمتی و دیگراشیای که از حفاری های قبل وبعد از جنگ دوم جهانی و حفاری هائی که از خود افغانستان بوجود آمده بودند. همچنان یک کلکسیون بسیارعالی از مجسمه های کافرستان( نورستان کنونی) که شهرت جهانی داشت ، هم درموزیم بود. آثاری که بسیار اهمیت تاریخی و هنری داشتند، همان عاج ها بودند که اهمیت موزیم کابل را درسطح موزیم های جهان بلند ساخته بود. موزیم کابل دارای دو طبقه بود: طبفه اول مربوط به آثاردوران قبل از اسلام وطبقه دوم منحصر به آثار دوران اسلامی بود. از جملة آثاردوران اسلامی که بسیار گرانبها بود :

ـ نمبر 82،1 بعضی آیات قرآن به خط کوفی به قلم حضرت عثمان

ـ نمبر 84،3 بعضی آیات قرآن بخط امام حسین

ـ نمبر 86،4 بعضی آیات قرآن به خط عربی درپردة دل آهو

ـ نمبر 90 سه جلد قرآن که از روی قرآن خط کوفی حضرت عثمان عکسبرداری شده بود.

ـ نمبر 91  قرآن با رسم الخط کوفی که درسال 1334 از شهر غلغله پیدا شده بود.

ـ نمبر 99،96 عکس چند نامه از حضرت پیغمبر.

افزون برآن 17 جلد کتاب نفیس دریک وقایه. این17 جلد کتاب از سه شاعر بزرگ چون مولانا عبدالرحمن جامی، نظامی گنجه ئی و امیر خسرو دهلوی بودند که شامل خمسه های هفت اورنگ، هفت پیکر، هشت بهشت و لیلی و مجنون میشدند. این مجموعة نفیس منحصر به فرد،تذهیب و طلاکاری شده بودند که تاریخ کتابت آن در 899 هجری ثبت شده است. دیوان میرزا عبد القادر بیدل، جلد اول آن طلاکاری شده که از طرف امیر بخارا به امیر حبیب الله خان تحفه داده شده بود. دیوان حافظ طلا کاری شده، خطاط آن محمد محسن که آنرا برای سلطان حسین بایقرا نوشته بود. بوستان سعدی یه خط میرعمادخطاط معروف عصر تیموری و نقاشی ها و میناتوری های استاد کمال الدین بهزاد وغیره آثار نفیس ادبی در موزیم کابل موجود بودند.

آشیاء و آبدات تاریخی که در موزیم کابل قرارداشت، از جمله عاج ها که تعداد آنها به بیش از سیصد میرسید، پس از پیروزی انقلاب اسلامی ( مجاهدین) در سال 1371 توسط تفنگداران داخلی وپاکستانی ها غارت شده به بازار های جهان از جمله شهر لندن به معرض فروش فرارداده شدند. یک قسمت این عاجها در پاکستان توسط نصیرالله بابر وزیر داخله پاکستان برده شد که به بینظیر بوتوصدراعظم آنکشورتسلیم داده شد وبوتوهم این اشیا و آثار رابا خود به لندن انتقال داده که جزء اشیای قیمتی خانه اش ساخته است.

یک خانم باستان شناس افغان بنام مهریه مستمندی درماه سپتمبر1996 به رادیوی صدای امریکا گفت : ما ازطریق ادارة یونسکوبه خانم بوتو نامه نوشته و تقاضاکردیم که آثاردست داشته خود را که از افغانستان برایش به غنیمت آورده اند، محفوظ نگهداری کند که توسط مقامات یونسکو ویا افغانی مقیم امریکا خریداری شوند.( مجله آزادی ، شماره 42 ،ص24 ) همچنان آرشیف ملی افغانستان که گنجینه غنامند هزاران نسخه نفیس وپربها از آثار قلمی نفیس قرون پیشین بشمول نسخه های خطی قرآنکریم که با آب طلا در طی سده های پس از اسلام خطاطی شده بودند نیزمورد دستبرد قرارگرفته و بهترین آثار آن بغارت رفته است. ممکن است تصور شود که میتوان پس از بدست آوردن قدرت و استقرار اوضاع دوباره این خرابی ها وویرانی ها را جبران کرد وبه اعمار مجدد چند شفاخانه و چند فابریکه و چند هوتل و دفتر ویا خریداری چند عراده موترو طیاره و تانک وغیره پرداخت. اما تباهی حیات انسان و از دست دادن داشته های فرهنگی جامعه را چگونه میتوان احیاء کرد؟

بدون تردید با هیچ قدرت سیاسی و اقتصادی نمیشود بازیافته های فرهنگی را که مهمترین و پرارج ترین دارائی ملی یک جامعه است ومحصول تفکروتجارب وعمل صد ها هزارانسان در طول تاریخ تکامل بشری است ، دوباره آنرا بازسازی کرد؟

بگونه مثال ، درآ رشیف ملی ، هزاران نسخه پربهای خطی و هنری، از قبیل : اسناد و فرامین شاهان و امرای چندین صدسال قبل افغانستان، دیوان های شعرا ، کتب اخلاقی و فلسفه اسلامی ودینی چون قرآنکریم و احادیث نبوی و تفاسیرخطاطی شده و غیره نگهداری میشدند. منجمله من سراغ نسخه هائی از قرانکریم را در آرشیف ملی داشتم که مجموعا سی ورق بود و در هر ورق آن یک پاره قرآن غظیم الشان با هنر خط هفت قلم، خطاطی وبا آب طلا هرصفحة آن تذهیب کاری شده بود. دیدن این نسخه و توجهی که در خطاطی نمودن  و گنجانیدن یک پارة قرآن در هر ورق آن بعمل آمده بود، انسان را غرق حیرت میکرد. اکنون چه کسی میتواند برای چنین پدیدة حیرت انگیز و بی نظیرهنری و دینی قیمت واقعی تعیین کند؟ و چگونه احیاء مجدد چنین اعجوبة اسلامی و افغانی ممکن است.

تعمیر ارشیف ملی که از ساخته های عهد عبد الرحمن خان است و به سبک زیبائی اعمار شده است در مرکز شهر کابل موقعیت دارد وبعد از کشیدن جاده سالنگ ، در زمان ریاست جمهوری محمدداود، ترمیم اساسی وتجدید گردید وبرای جابجائی آرشیف ملی مدنظرگرفته شد. آقای دستگیر نایل درمورد آن مینویسد: « آرشیف ملی یک بورد علمی و هفت شعبه مسلکی داشت. آثار فرهنگی و ادبی و تاریخی دردو سالون آرشیف بنامهای نسخ خطی واسناد تاریخی نگهداری میشد. در حدود 150 هزارقطعه اسناد تاریخی در سالون اسناد تاریخی موجود بود که قدیمی ترین آن فرامین سلطان حسین بایقرا به خط نستعلیق ازقرن نهم هجری ( پانزدهم میلادی) بود و آخرین سند درآرشیف ملی، فرامین توزیع زمین بود که بعد از کودتای ثور1357 صادر شده بود. در آرشیف ملی، فرامین، حکمنامه ها، مصوبات تاریخی، قباله ها، اقرارنامه ها،معاهدات دولتین، البوم های تاریخی وعکسهای آزادی خواهان قرارداشت. در سالون نسخ خطی به تعداد 12 هزار نسخ خطی قدیمی، که قدیمی ترین آن پاره های قرآنکریم بخط کوفی درپوست آهو نوشته شده بود، متعلق به قرن دوم و سوم هجری میشد. عکس ها و شمشیر هائیکه در آرشیف ملی توجه را بخود جلب میکرد ، ممثل شهامت و دلاوری مبارزان وآزادی خواهان کشورمابود. آرشیف ملی ، تاریخ مبارزات قهرمانانه و پیکاردلیرانه افغانها برضداستعمارگران خارجی بود که توسط جنگ سالاران و تفنگداران مجاهد (!) و پاکستانی هاو عمال آنهاچور و غارت کرده شد و در بازار های پاکستان بفروش رسانیده شدند.» ( آزادی شماره 42 )

یکی دیگرازآثاربی نظیرهنری و فرهنگی کشورما، سنگ هفت قلم زیارت خواجه عبدالله انصاری واقع درگاذرگاه شریف هرات است که با هنرخط هفت قلمی اسلامی آیاتی از کلام الله رادر آن نقش کرده اند. مشاهدة این اعجوبه هنراسلامی که آفریدة سرانگشتان ظریف و هنر پروربرادران هراتی ماست،ساعت ها انسان راغرق توانمندی فکری وفرهنگی فرزندان  این آب و خاک میساخت. گفته می شود که این اعجوبه هنری جهان اسلام نیز از رواق آن زیارت کنده شده و بغارت رفته است. این سنگ باری توسط هیئات باستان شناس امریکائی به مبلغ 47 ملیون دالرقیمت گذاری شده بود. یعنی که هیئات حاضر بودآن سنگ هفت قلم را خریداری و باخود به امریکاانتقال نمایند. مگر مقامات افغانی ازفروش آن امتناع ورزیدند. زیرا می دانستند که 47 ملیون دالر ممکن است پیداشود، اما سنگ هنری و متبرک هفت قلم بدان پایه صرف یک دانه است و نظیرش در جهان پیدانمیشود، بگذارمایه افتخار فرهنگی خود مردمان این کشور باشد.

و در بالا حصار کابل نیزدو مجسمه شیروجود داشت که درآغاز حکومت مجاهدین نیرو های جنرال دوستم درآنجا مستقر بودند، گفته میشود که آن دو مجسمه نیزمفقود شده اند . صومعة بزرگ بودا در « هدة جلال آباد» بکلی از مجسمه هاو تندیس هایش خالی شده و قسمتی ازین صومعه که در جنگ آسیب دیده بود، آماج دزدی و غارت قرارگرفت و کلیه عتیقه جات این بخش تباه گردیدو بدین سان کلکسیونرهای ثروتمند جهان بخصوص جاپانی هاحالا دیگر مالک مجسمه های منحصر به فرد بودائی اند.

در آی خانم ( شهریونانی واقع در ملتقای دریای کوکچه و رود خانه آمودریا) تونل هائی بوسیله بلدوزرها حفرکردند وهرچه از گنجینه های تاریخی درآنجا یافتند بردند.

در شهربلخ، فرماندهان نظامی عهد حکومت ربانی، پله کانهای ورودی کاخ های خود را با سر ستونهائی ازسنگ های صیقل شده مرمر قدیمی دو هزارساله تزئین کردند. تعدادی دیگر ویلاهای خود رابه ستونهائی عظیمی که بصورت غیرقانونی ازدل خاک بیرون آورده بودند مزین نمودند. غارت و چپاول اماکن باستانی که محرک آن قاچاق بودند، همچنان ادامه یافت و با ارزش ترین کشفیات بسرعت از مرزهای کشورخارج ساخته شدند و دیگر از دست مردم افغانستان که صاحبان اصلی آنها بودند، کاملا خارج میگردید.

مجله دعوت چاپ ناروی در شماره 123 خود افشا ء نمود که در تاریخ سوم مارچ 2001 آثارفرهنگی دزدی شده از موزیم کابل به صدها هزار دالربالای قاچاقبران پاکستانی فروخته شد که درآن میان یک پاره قرآن متعلق به موزیم کابل تا 250 هزاردالرقیمت گذاشته شده بود. سائرآثار شامل مجسمه های بودا بود که به صدها هزار دالر نرج گذاری شده بود. متاسفانه جنگ منحوس بخاطر کسب قدرت باعث تباهی هزاران اثرهنری وازمیان رفتن بسا آثاربی نظیر و پر بهای فرهنگی ما شده و میشود. اینک شبکة از تارا جگران هستی کشور با استفاده از وضعی که پیش آمده، مصروف قاچاق آثارفرهنگی افغانستان اند به این قصه توجه کنید.

سرنوشت تفنگچه وزیرمحمد اکبرخان :

از سرقت آثار باستانی مادر طول دهه اخیرهمه آگاهی دارند. درین رابطه هفته نامه امید نامة مستندی رابه نشر رسانده و چهره های ضد ملی و خائن، این دزدان بی فرهنگ را به شما معرفی میکند. در کشور میتوان آثار استعمار، عقب ماندگی و تجاوز بیگانه را دفع کرد و دامنه آنهارابا اتحاد و آگاهی ملی برچید، اما نمی توان سوختن و غارت و چپاول و تاراج گنجینه های فرهنگی و باستانی را جبران کرد. آن نامه را با هم میخوانیم و نفرت و انزجارعمیق خود رانسبت به این افراد نادان و ضد منافع ملی ابراز مینمائیم.

موزه کابل که در ابتدای انقلاب اسلامی، توسط چندین تن تفنگ بدستان .... گویا مورد حمایه قرارداشت از طرف محافظین آثار و اجناس آن بغارت رفته وبالای دو نفر به نام های امین و پهلوان رجب که درکوچة مرغ ها شهر کابل دکان انتیک فروشی دارند به فروش رسانیده شده است. این دو نفر از عتیقه فروشان قدیمی شهر نو بوده اکثرمردمان محل آنان را می شناسند. امین و پهلوان رجب این آثار را بالای پسران حاجی تیموربنام های حاجی زلمی، حبیب شاه و کاووس شاه و همچنان شخص دیگری بنام کاکا روف و پسرانش، پسران حسن باستان که نامبردگان نیزدر کوچه مرغ ها پیشة انتیک فروشی دارند، بفروش رسانیدند.

اشخاص فوق اموال را توسط لاری به پاکستان انتقال داده و در سه باب دکان انتیک فروشی در سرای شینواری پلازای پشاوربالای اشخاص وابسته به فروش میرسانند. باید گفت که اینها درگذشته نیزبه این شغل مصروف بودند ولی بعد از انقلاب اسلامی زمینه خوبتری یافته اند. سه نفر از ایشان بنام های کاووس شاه و حبیب شاه و امین یکمرتبه توسط دولت درسال 1372 دستگیر شدند ولی بادادن رشوه هنگفت ازاد شدند. آثار و اجناس تاریخی سرقت شده توسط اشخاص فوق معمولا بعدازورود به پشاوربالای یکنفر ایرانی بنام فریدون یزدانی که بزرگترین انتیک فروش آثار عتیقه کشورما افغانستان است در لندن توسط خائنین ملی وجنایت کار فروخته میشودو فریدون یزدانی این آثار را بخصوص توسط حاجی زلمی و حبیب شاه بدست آورده، ماهانه حدود یک ملیون دالر امریکائی ازین مدرک بدست می آورد. آنچه مورد پسند این ایرانی نباشد با لای موسی گل ،عمرگل، ظاهرگل، جانباز و احمدشاه عینک بفروش رسانیده میشود.

استوپة هده در جلال آباد که از جمله بزرگترین وبا اهمیت ترین سرمایه ملی و تاریخی کشورمحسوب میگردد.« از گاو غدود» چیزی می نویسم. آثار اینجا نیز توسط حبیب شاه، حاجی زلمی، موسی گل، جانباز وظاهرگل با کار مشقت بارتوسط اشخاص و افرادی که محتاج لقمة نانی اند با پرداخت دستمزد ناچیزبدست آورده شده از طریق فریدون یزدانی بفروش رسیده و مثل فقرة قبلی مابقی آن توسط موسی گل و عمرگل بطرف پاریس و توسط ظاهرگل و جانبازبطرف امریکا انتقال داده شده و بفروش میرسد.

ممکن نام خزانة میرزکه را که درجنوب کشور قراردارد شنیده باشید. نایاب ترین سکه ها اضافه تر از ششصد کیلوگرام سکه و زیورات و ظروف، چندین صدکیلو سکه و نقره که تعیین قیمت آنها مشکل است درین بخش کشور وجود داشت. در انتقال وفروش این خزینه بزرگ نیز همانند هده به یاری اشخاص فوق الذکر به اضافه روزی خان وبرادر شفیروز خان ، حاجی محمد غوث، امین لال و برادرش شریک اند. دو نفر از پاکستانی ها بنام های همیشه گل و زاهد بگه و شخص دیگری بنام خان که دو نفراولی در پشاورانتیک فروشی دارند به لیلام سرمایه های ملی افغانستان می پردازند.

درانتقال و فروش دوهزارسکه و مقدار ظروف طلائی که در نزدیک شهر قندوز وجود دارد و چندین بار توسط دولت های وقت حفریات شده بود ولی موفق به استخراج آن نشده بود، باردیگر سه هزارنفر بالای آن کارکرده و مقدار فوق بدست آمد. بنابر روایت بعضی ها نظیر اجناس مناطق باختری تاکنون درجهان دیده نشده است. قسمتی از اجناس فوق بدست اشخاص معلوم افتاده، ولی سکه ها توسط اشخاص فوق الذکربرعلاوه میرزا منظور پاکستانی در سرای شینواری پلازای پشاوربفروش میرسد.

یکی از سرشناسان کابل که باشندة لاس اجلس است .... نیز در فروش و به اصطلاح آب کردن این آثار سهم زیادی دارد. قابل یادآوری است که زاهد بگه و میرزامنظور چند مراتبه بنابر قاچاق آثار عتیقه دستگیر ودر تلویزیون پاکستان چهره های شان افشاء گردیده است. وکارهای عتیقه فروشی درپشاورودیگرشهرهای پاکستان، لندن پاریس ، فرانکفورت و لاس انجلس بشکل سری وطنی به فروش سرمایه های ملی و آثار تاریخی کشوربی صاحب ما مشغول اند. دولتی نیست که توان جلوگیری سرقت های متواتر این آثار را بکند و دلسوزی هم نداریم درجهان که بفکر ما باشد.

ببینیم منافع ملی کشور مصیبت زده ما تاکی فدای منافع شخصی شده در خدمت بیگانگان و باداران شان قرارداشته و سرمایه های شان افزوده میشود.

یکی از آثار ارزشمند تاریخی سرقت شده از موزة کابل تفنگچه وزیراکبرخان غازی بود که اکثریت هموطنان ما با آن آشنائی دارند و یکی از دشمنان غدارو متجاوزکشورما یعنی مکناتن انگریزتوسط سردار دلیرو مجاهدبزرگ وزیرمحمد اکبرخان غازی به جهنم فرستاده شده بود. این تفنگچه تاریخی نیزتوسط محافظان تفنگ بدست از موزة کابل سرقت شده بالای انتیک فروش کوچة مرغ ها فروخته شده وبعدا توسط کاووس شاه به پشاور آورده شده، بالای همیشه گل بفروش رسید. متاسفانه از سرنوشت بعدی آن اطلاعی نداریم و درصورت آگاهی برای تان خواهم نوشت. امظاء محفوظ. » ( اخبار افغانستان ، چاپ دهلی، شماره های پنجم و ششم 15 نومبر 1994 )

مضمون بالا قبل از هر چیز دیگر، محبت و علاقمندی عمیق نویسنده آن را به میراث های گرانبهای فرهنگی کشور ما ثابت میسازد و سپس آشکار میکند که چگونه شبکه قاچاق آثار انتیک و پر بهای وطن مارا با استفاده از فرصت های بحرانی و جنگ قدرت طلبی که موجودیت دولت مرکزی را زیرسوال برده، دست در دست هم داده، از کابل و از کوچة مرغها به لندن وپاریس ولاس انجلس میرساند وازین مدرک ملیونها دالردرجیب خود میریزند.

این همه بدبختی های فرهنگی و اقتصادی وعمرانی، زیرسرجنگ لعنتی و منحوس سالهای اخیر است. که برای کسب قدرت یا حفظ قدرت ، امنیت و صلح و داشته های فرهنگی را سخت جریحه دارساخته است. داستان ذیل نبزاز قصه های غم انگیز کشور ماست، کشوریکه درآن سوی قرون تمدنی شگوفان داشته و اکنون آن تمدن برباد داده می شود.

گنجینه طلا تپه :

یکی ازگنجینه های پربهای فرهنگی ما، 21 هزار توته طلای ناب مکشوفه از طلا تپه است که نظیر آنها درهیچ گوشة دنیا تا کنون دیده نشده است. این آثار براثر کاوش های مشترک باستان شناسان افغانی و اتحادشوروی درسال1978 از شبرغان کشف گردید و در کوتی باغچه ارگ ریاست جمهوری نگهداری میشد و من آنرا در آنجادیده ام. یک البوم رنگی ازآثار مکشوفه در طلا تپه درهمان آغاز به کمک شوروی ها درجاپان یا آسترالیا به چاپ رسیده بود که مشاهدة آن واقعا ساعت ها انسان را محظوظ و غرق افتخارات تاریخی کشور میساخت. اکنون شنیده میشود که این گنجینه طلائی نیزبه تاراج رفته است.

اگر این کار هم صورت گرفته باشد( که نباید شک داشت ) پس وای و بدا به حال ما که خود را افغان واسلام مینامیم. اندکی درمورد آثارعمدة طلا تپه از لحاظ هنری صحبت میکنیم تا هموطنان ما به ارزش آن بهتر پی ببرند.

درشمال افغانستان درنزدیکی شهر شبرغان، تپة است موسوم به طلا تپه که باستان شناسان ضمن کاوش های خود درآنجا شش قبر پرازجواهرات و طلا را کشف کردند. آثار واشیای  طلائی که ازین قبرها بدست آمده وبه دو هزار سال قبل از امروز وبه دورة کوشانی های بزرگ تعلق می گیرد.

از کاوش های طلا تپه چنان معلوم میشود که کوشانی نیزمانند فراعنه مصر، اموات نجبا، جنگجویان، شاهان، شاهزادگان و شاهدخت های شانرا با فیشن خاص و توام با زیورات وطلای بی شماردفن میکردند. طوریکه هر انچ مربع از بدن مرده ها را با توتة از طلا زینت میدادند.

کشف طلا تپه در شمال افغانستان، جهان را به حیرت انداخت، زیرا در هیچ بخش از دنیای امروزی گنجینه ارزشمندی که انباشته از تمدن های گوناگون کهن باشد بروز نکرده است. باستان شناسان این گنجینه هارابا غنایم فراعنه مصرپادشاه تتان خامون (      ) قابل مقایسه میدانند.

علاوتا آثار طلا تپه، نموداری از ذخایرروم قدیم، یونان باستان، چین کهن، پاریس پارینه ، و هند پیشین میباشد وطلا یگانه افتخارتاریخ کهن ما و سرتاج تمدن کوشانی ها است.

مهمترین آثارطلائی که از کاوش قبر ها بدست آمده عبارت اند از: قوچ طلا، گردن بند طلا، گوشوارة طلا، شلشلة طلا ( چمکلی طلا)، سکه های طلا، پای بند طلا ( پای زیب طلا)، ماتیکة طلا ، انگشتر طلا، تاج طلا( این تاج از قبر نمبر 6 بدست آمده ویکی از شاهکارهای غنایم طلا تپه میباشد) طوق طلا، دست بند طلا، بازوبند طلا، موبند طلا، شنگوله طلا، قاب طلا، صندوقچه آرایش طلا، مرتبان سرپوش دار طلا، شانة عاج، چوب دست طلا، کمربند مردانة طلا، خنجر پوش طلائی ، شمشیر دسته طلا، دولفین های طلائی ، الهه بالدار طلائی، الهه طلا آ ناهیتا،هیکل های رب النوع شراب و دختر پادشاه از طلا، مهر طلائی، الهه آتینه وغیره. باستان شناسان برخی ازین اشیا را از لحاظ هنری بدینگونه شرح کرده اند.

 

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط 92/2/30:: 4:9 عصر     |     () نظر