سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش

 

نورستان، سرزمین رنج و مبارزه

قسمت اول

نورستان

وضع جغرافیایی:

نورستان یکی از 34 ولایت افغانستان است که 9942 کیلو متر مربع (دو برابر کابل) مساحت و 134100 نفر نفوس دارد. شش قبیله بنام های کته، کام، کلشه، پرسون، اشکون و گوَر در آن زندگی دارند و به پنج زبان مختلف) کته ویری، واسیو ویری، کلشه الا، تریگامی و اشکونی) تکلم میکنند.

این ولایت هفت ولسوالی بنام های نورگرام، دوآب، مندول، وایگل، واما، کامدیش و برگمتال دارد و مرکز آن پارون است. عمدتا به سه قسمت تقسیم شده: پرایگرام (نورستان شرقی)، گلشوم (نورستان مرکزی) و رمگل (نورستان غربی) «که با ولایات بدخشان، پنجشیر، لغمان، کنر» و 140 کیلو متر با خاک پاکستان مرز مشترک دارد.

 

در تقسیمات اداری آن چندین دره مردم پشه یی چون ملیل و مشپه، وده وو، شاما، ژونیا، پیار و ننگراج نیز شامل است که از لحاظ فرهنگی وتاریخی روابط بسیار نزدیکی با هم دارند. نورستان مجموعا 75 هزار هکتار علفچر و 251504 هکتار جنگل دارد که یک پنجم تمام جنگلات افغانستان را تشکیل می دهد که با درختان ارچه، جلغوزه، نشتر، بلوط، اوبخت، سیروب و درختان کوهی مثمری چون بادام، تاک، انجیر و زیتون کوهی پوشیده شده است. سه دریای بزرگ باشگل، وایگل (و پارون) و رمگل و دهها دریاچه کوچک دارد که تمام سال آب دارند. گوشه ای از نورستان نیست که آب زلال چشمه در آن جاری نباشد. آب و هوای معتدل و پاکیزه دارد.

 جلغوزه

 

تاریخچه:
نورستان

مردم نورستان از نژاد اصیل آریایی اند. وقتی آریایی ها چهار هزار سال قبل از میلاد بعلت سردی هوا از سرچشمه اکسوس (آمو دریا) از راه سغد و مرو به بخدی آمدند، یک دسته بزرگ آنان به جنوب هندوکش سرازیر شدند وازین جا به دو شاخه شرق و غرب مهاجرت کردند. شاخه سومی جابجا در منطقه ماندند که الینا ها یا اجداد قدیمی نورستانی های امروزی اند. چون اینان در دره های بسیار دشوارگذار زندگی میکردند و تماس شان با سایر قبایل بسیار محدود بود نژاد، زبان، کلتور و عادات قدیمه شان را تا امروز حفظ کرده اند.

فرضیه نسبت دادن این قبیله به قوم قریش و نواده های ابوجهل عربستان بیشتر جنبه سیاسی داشت تا واقعیت که عبدالرحمن خان برای تحت انقیاد درآوردن و مسلمان ساختن آنان این شایعه گمراه کننده را دامن زد تا مردم در تغییر دین خود سخت جانی نکنند.

نظر منشا یونانی دانستن این قبیله ویا تسلط فرهنگ یونان بر آنان اولین بار توسط پینل مطرح شد که بی اساس و غلط فهمی صریح تاریخ است. زیرا وقتی سکندر (356-323 پیش از میلاد) میخواست از راه نورستان به سوات و هند برود با مقاومت شدید نورستانی ها در منطقه چغه سرای و دره پیچ مواجه شد (این مناطق در آن زمان جز قلمرو بلور ها بود). و حتی به قول عبدالرحمن خان در "تاج التواریخ" یکی از جنرالان سکندر در جنگ با قبایل بلوریا زخمی شد و به روایت دیگر خود سکندر از ناحیه شانه درین جنگ ها زخم برداشت. سکندر چون فکر تسخیر هند در سر داشت و چهار سال در کوهپایه افغانستان مانده بود و دو سوم سپاه خود را از دست داده و عده زیادی هم زخمی شده بودند، از جنگ با مردم نورستان دست کشید و در صدد کسب اعتماد آنان برآمد. به این ترتیب بین هزار تا دو هزار جنگجوی نورستانی را با خود گرفته عازم هند شد. نورستانی ها بعد از برگشت از هند با همان لباس رزمی یونانی ها داخل منطقه خود شدند و این تصور نادرست در تاریخ ایجاد شد که گویا نورستانیان بقایای لشکر سکندر هستند.

این منطقه در سابق بنام بلور یا بلورستان یاد میشد و مسلمانان، آن را بنام کافرستان میخواندند. در 1895 م وقتی عبدالرحمان خان به این سرزمین حمله کرد و آن را تحت اداره خود در آورد، بعد از مسلمان ساختن مردمش بنام نورستان یاد شد.

ساحه بلورستان ابتدا بسیار وسیع بود که بین کشمیر، بدخشان، غوربند وکابل موقعیت داشت. خط دیورند سال 1893م مردم این سرزمین را نیز به دو بخش تقسیم کرد که یک بخش آن (بلورستان غربی) به افغانستان و بخش دیگر آن (بلورستان شرقی یعنی ساحه چترال، کشمیرو کلش) به هند برتانوی تعلق گرفت.

علاوه از آن، مردم نورستان بیشتر از 1200سال را بخاطر دفاع از فرهنگ و عقاید خود در برابر اسلام در محاصره بودند و مشکلات فراوانی را متحمل شدند تا از سنن و فرهنگ اصیل خود پاسداری کنند. بعد ازینکه اسلام به افغانستان آمد فضای صلح و آشتی اقوام آریایی درین محل، جایش را به بد بینی و تعصب مذهبی اسلام و کفر داد. به همین دلیل در درگیری های خونین بیشتر از هزار ساله از مساحت و نفوس بلورستان فراوان کاسته شد.

نورستانی ها کمتر زمانی تابع و یا در ارتباط با دولت های مقتدر مرکزی افغانستان بودند با آنهم شواهدی موجود است که اینان در دربار سلطان محمود مقام و منصبی داشتند.

سلطان محمود غزنوی (998 - 1030 م) اولین حکمران مسلمانی بود که تصمیم تصرف نورستان را گرفت اما نتوانست اسلام را در آنجا پخش نماید.

امیر تیمور (1398 م) دومین سلطانی است به عزم تسخیر نورستان از طریق کوتل خاواک به آن منطقه یورش برد. ابتدا سیاهپوشان کتور موقتا اسلام آوردند ولی بعد از مراجعت تیمور از راه خاواک به کابل که خطر سفر خود را احساس کرده بود، دوباره به آیین سابقه خود برگشتند و فتح قطعی نصیبش نشد.

در زمان بابر، جلال الدین اکبر و جهانگیر نیز نورستان از حملات آنان در امان نماند و بخشی از مردم این سرزمین مسلمان ساخته شدند.

امیر شیرعلی خان در 1874 برای اشغال نورستان اقدام نمود ولی جزئیات آن در دست نیست. در دربار او نیز در یادداشت داکتر روسی شاه، از موجودیت نورستانی ها تذکر رفته است.

حمله انگلیس ها در تاریخ نورستان بسیار جالب است.

نورستان

در حوالی جنگ دوم افغان و انگلیس (1878-1879) کلنل رودلف گرین یکی از قومندانان قوای انگلیس مستقر در جلال آباد برای تسخیر نورستان دستور یافت. این شخص برای بکاربرد نیرنگ نظامی از تعدادی گجر استفاده نمود. گجر ها مطابق پلان از پیش طرح شده در وقت حمله لشکر گرین بر مناطق کامدیش یورش بردند. مردم کامدیش که از نیرنگ عقب پرده آگاهی نداشتند، همه جوانان به مقابله متجاوزین رفتند. در لحظاتی که قریه از مدافعین خالی بود قوای کلنل رودلف گرین یورش بردند. زنان قریه کامدیش خود و فرزندان خویش را از قریه خارج نموده و قریه را به انگلیسها باقی گذاشتند. قوای گرین قریه کامدیش را دو روز در تصرف خود داشتند. اما شب دوم زنان جنگجوی قریه که تجارب زیاد از اینگونه یورش ها داشتند، قریه را به آتش کشیده قوای انگلیسی را در محاصره گرفتند و با لول دادن سنگها راه فرار را در آن کهساران بیگانه برایشان بستند تا اینکه کلنل گرین با قوایش اسیر زنان جنگجوی کامدیش گردید. وقتی اهل قریه از طرد و دفع تجاوز بازگشتند قریه را تل خاکستر اما شیرزنان خویش را با گروگانان اعجوبه ای یافتند.

کلنل گرین و قوای اسیر شده اش به درخواست دولت همان وقت افغانستان در بدل پول به آنان سپرده شدند.

و اما حمله اصلی وفیصله کن را امیر عبدالرحمن خان از طریق سپه سالار غلام حیدر خان چرخی در 1895 انجام دا د. بعد از زد وخورد های خونین در سه دره نورستان، قریه کولم در نورستان غربی بعنوان آخرین سنگر مقاومت، تسخیر نورستان تکمیل شد و حدود 25000 نورستانی اسیر را به کابل انتقال دادند و با دادن یک مقدار زمین به هر کدام در چندین ولایت تقسیم شدند. نورستانی هایی که با شجاعت جنگیده بودند در پغمان جابجا شدند و لشکر تازه ده هزار نفری از آنان ساخته شد که بنام "جدید الاسلام" یاد می شدند. اطلاق کلمه "جدیدی" بر نورستانی ها در همین زمان رایج شد. امیر مستبد به هزار خانوار صافی تگاب، هزار خانوار پغمان و هزار خانوار پنجشیر امر کرد تا در نورستان جابجا شوند وبا زمین های داده شده روز بگذرانند.

نورستانی ها بعد از بیست سال تبعید فقط در زمان امان الله خان اجازه یافتند به سرزمین های اصلی خود برگردند. چنانچه امروز ملاحظه می شود تعداد زیاد نورستانی های مهاجر و آنانی در نورستان جابجا شده بودند دوباره به مناطق شان برگشتند.

پروسه بعدی مسلمان سازی این منطقه توام با مشکلات و خونریزی ها بود.

بافت اجتماعی:

مقارن نفوذ اسلام (چیزی بیشتر از صد سال قبل) نورستان از لحاظ مناسبات و ساختمان اجتماعی یک جامعه ابتدایی نیمه دهقانی و نیمه شبانی با خصوصیات متبارز اشتراکی بود و از نگاه فورماسیون اجتماعی میتوان آن را در اوج بردگی قرار داد.

ساختار اجتماعی جامعه نورستان قدیم را کاست یا فرقه های مختلف تشکیل میداد که یک مسئله ی نسبتا پیچیده و قابل مطالعه عمیقتر است.

جامعه نورستان در تمام دره هایش به دو کاست مهم تقسیم میگردید که حتی تا امروز هم در بعضی محلات شواهد آن موجود است:

الف: آزادگان یا اتروجن:

به سه قشر منقسم بودند.

1) اوتا یا روحانیون: رهبری مذهبی جامعه یعنی مراسم دعاخوانی و قربانی را بدست داشتند و بعضا به تداوی روانی افراد هم می پرداختند. اینان بدون زحمت زیاد نفوذ قابل توجهی در جامعه داشتند.

2) ملده - ارگو یا اعیان و نجبا: قشر مقتدر و بانفوذ جامعه بود که او را جشت میگفتند. لقب جشت در دو حال کمایی میشد که فرد یا مرد جنگ و میدان باشد (به او "شوره ماچ بتور" یعنی مرد جنگی که چندین دشمن بیگانه را کشته باشد، می گفتند) ویا مهمانی های بزرگ ترتیب داده میتوانست (به او "دینگ بتور" یعنی مرد مالدار و ثروتمند می گفتند). موقف شوره ماچ بتور بالاتر از دینگ بتور بود. اینان چوکی های خاص تکیه دار و جایگاه خاص نشستن داشتند که فرد دیگری حق نشستن در آن را نداشت. در ضیافت ها سهمیه گوشت شان نیز خاص بود. رتبه های مختلف شوره ماچ بتور با علامات نیزه، کمربند، پر شاهین در کلاه، دستار، عصا، تاج مرغ زرین، قدیفه با نوار سرخ، بستن تکه سرخ در دست، آویختن تصاویر سر انسان و یا حیوانات بر روی پله دروازه ها و ستون های خانه شان مشخص می شد. دختران بتور هم حق داشتند سمبول های معینی را در لباس خود بدوزند. عالی ترین رتبه در نورستان "دال اوده" یعنی توغ دار یا دارنده بیرق بود.

3) شته - ولمه یا افراد عادی اجتماع: اینان کسانی بودند که افتخارات اجتماعی نداشتند وگاهگاهی از طرف دیگران بدلیل انتقام نگرفتن از دشمن ِمسلمان شان توهین هم میشدند. برای اینکه از طعنه در امان باشند خود را به آب و آتش می زدند تا با گرفتن انتقام آبروی خود را حفظ کنند.

ب:بردگان یا بورجن:

عموما اسیران را برده می ساختند و گاهگاهی آنان را به دیگران میفروختند. بازار قریه کامدیش مراکز برده فروشی داشت که غلامان و کنیزان در آن خرید و فروش میشدند. قیمت یک برده ورزیده معادل دوازده گاو بود. اینان اسیران جنگی بودند و انسانهای ناپاک به حساب می آمدند و ازدواج با آنان را عار میدانستند. فرزندان آنان نیز در اختیار مالکان بود. بردگان دو دسته بودند:

1) باری: اینان در امور آهنگری، نجاری، زرگری و بافندگی مهارت داشتند. باری ها کمی آزاد تر بودند و خرید و فروش نمیشدند. صاحبان برده به آنان زن میداد و مایحتاج زندگی شان را بصورت ناچیز تامین میکرد. این رسم به اشکال تغییر یافته اش تا امروز هم باقیست.

نورستان
زنان نورستان امروز هم فشار بیشتر کارِ خانه را به دوش میکشند. زراعت، جمع آوری چوب، نگهداری طفل، پخت وپز و رسیدگی به نظافت منزل کار آنان است.

باری ها که زندگی ابتری داشتند، بعد از جنگ مقاومت ضد روسی موقف اجتماعی شان عمدتا بهتر شده است. تحقیر نمی شوند، از سایر اقوام میتوانند دختر بگیرند و وضع اقتصادی شان بهبود یافته است. مردم پشه یی این مشکل را به صورت کامل حل کرده اند.

مردم محل افسانه جالبی در مورد باری ها دارند که عمق نظر تبعیض آمیز آنان را نسبت به این مردم نشان میدهد:

روزی مهتاب بصورت پنهانی از آسمان به زمین پایین شد و در کنار دریایی نشسته بود، روی خود را در دریا میدید و مو های خود را شانه میزد. از قضا، باری بچه ای از آنجا گذر میکرد. وقتی مهتاب را در حالت آرایش دید، به مهتاب صدا کرد:

های مهتاب! من ترا دیدم. به مردم میگویم که تو پایین شده ای و رویت را در آب می بینی و خود را آرایش میکنی!

برای اینکه راز مهتاب افشا نشود خیز برداشت او راگرفت تا بخورد. باری بچه به حدی عذر و زاری نمود و قسم خورد که به کسی نمی گوید تا آنکه مهتاب دلش به رحم آمد و او را رها کرد تا برود. باری وقتی کمی دور تر رفت به مهتاب صدا کرد:

حال که دستت به من نمیرسد حتما به مردم میگویم که تو پایین شده ای و رویت را در آب می بینی و خود را آرایش میکنی!

مهتاب خیز برداشت باری را گرفت و خورد.

لکه های سیاهی که امروز در دل مهتاب دیده میشود همان باری ای است که بخاطر بد قولی، او را خورده بود.

2 ) شووله: اینان در دوخت چرم، بوریا بافی و کلالی مهارت داشتند و مطلقا به بادار تعلق داشتند و خرید وفروش می شدند. این گروه مردم دیگر وجود ندارند.

نورستان
نورستانی ها در هنر مجسمه سازی و نقاشی دست بالا داشتند.

اعتقادات مردم قبل از اسلام:

نورستانی ها قبل از اسلام خلاف شایعاتی که وجود دارد بت پرست نه، بلکه به سه چیز عقیده داشتند:

1) پرستش یک ذات یا یک معبود خیالی بنام "یمرا". او رب النوع اصلی بود و سایر خدایان ازو دستور میگرفتند.

2) اعتقاد به توانایی و مداخله اجنه به امور مختلف زندگی و سرنوشت آنان.

3) اعتقاد به کمک و یاری ارواح اجداد باتور و شجاع شان. یعنی پرستش ارواح.

آنان کائنات را هم به سه طبقه تقسیم میکردند:

1) اوردیش یا آسمان که آن را سرزمین خدایان خود میدانستند.

2) مج دیش یا جهان وسط که زمین بود.

3) یوردیش یا جهان تحتانی که آنجا ارواح مردگان شان اقامت داشتند.

اینان جنت را "بوری لی بورا" و دوزخ را "بوری دوگر بولا" می نامیدند.

سایر خدایان نورستان که همه به درجه های مختلف برایشان معتبر بود و برای شان قربانی میکردند:

  • "یمرا" که توسط یک صد وهشت فرشته بنام "ارتیش" احاطه گردیده.
  • "مونی" یا "مانی" پیامبر "یمرا" است که شر وفساد را از بین میبرد.
  • "گیش" رب النوع جنگ و محبوب ترین خدا بین مردم.
  • "اندرا" رب النوع شراب.
  • "دی" رب النوع خیر وبرکت و روشنی.
  • "مادی" و "دیسرنی" (دیزانی) الهه حمایت زنان و کودکان.
  • "بگشت" خدای ثروت و حاصل خیزی و آب.
  • "یوش" یا رب النوع شر.

نورستانی ها مردگان خود را نه دفن میکردند و نه هم میسوزاندند، بلکه در صندوق های بزرگ دور تر از قریه و یا در مغاره کوهی میگذاشتند. آنان مرده های خود را لباس بهتر پوشانده، سلاح و هر آنچه را او دوست میداشت، در کنارش میگذاشتند. زنان هم با زیورات شان دفن میشدند. این رسم تا حال در کلاش چترال رایج است اما به علت سرازیر شدن مجاهدین و مهاجرین افغان که شبانه به جان مرده های آنان رفته با تحقیر و بی سیرت ساختن آنان، وسایل قیمتی شان را غارت میکردند، اندک اندک محدود ساختند.

ادامه دارد

قسمت دوم
قسمت آخر

fShare

بر گرفته شده از سایت حزب همبستگی افغانستان


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط 95/9/23:: 9:20 صبح     |     () نظر

شاخه های مذهبی:


 

نورستان

نورستان از جمله اولین ولایاتی است که در 12 میزان 1357علیه رژیم پوشالی خلق و پرچم بدون آنکه مکروب های تنظیمی به آن سرایت کند قیام کرد. جبهات شان بدون استثنا شکل قومی داشت و سهم به سزایی در جنگ مقاومت گرفتند. بعد از رخنه تنظیم ها، جنگ مقاومت وحدت و پاکیزگی خود را از دست داد و مردم را در افتراق و بدبینی علیه یکدیگر فرو بردند. از همه مهمتر ملا‌ها، نورستانی‌های تازه مسلمان شده را در اختلافات طریقه‌های مذهبی اسلام چنان غرق کردند که تا امروز اکثرا راه گم کرده اند که جانب کدامیک را بگیرند. سه فرقه مذهبی در نورستان وجود دارد:

ملا های اهل سنت و جماعت:

از لحاظ تعداد پیروانش در ردیف اول می آیند. مهمترین پیشوای این مسلک مولوی عبدالرزاق پوشالی بود که فوت کرده و تا حال جایش را عالم دیگری نگرفته است. اینان در جلب مردم به مسلک شان غیر فعال هستند و در کسب علوم مذهبی جدیت ندارند.

ملاهای اهل حدیث:

تعداد پیروانش در ردیف دوم قرار دارند. فعالیت وسیع و گسترده دارند، پیروانش افراد جدی و متعصب هستند. مولوی افضل برگمتالی از جمله روحانیون مهم این مسلک بود که در حوت 1390 فوت کرد. او با مساعدت مالی عرب های سعودی و کمک سرور نورستانی از جنرالان مشهور رژیم پرچم که تازه در نورستان وظیفه گرفته بود، "دولت انقلاب اسلامی افغانستان" را در 1362 در برگمتال بنیاد نهاد که چیز مشابه با امارت اسلامی ملا عمر بود.

مولوی عبدالعزیز وامایی که زمانی "وزیر خارجه" "دولت" مولوی افضل بود از جمله نماینده‌های فعال این مسلک در پاکستان است و پول وافری برای پخش مسلک وهابیت در اختیار دارد. این فرد از سراسر نورستان بغیر از جوانان پسر، بیش از 1000 دختر جوان را برای آموزش دینی و تحصیلات عالی علوم مدنی در مکاتب پاکستان برده و در لیلیه هایش تمام سهولت‌های زندگی را برایشان مهیا نموده است. آن دختران حق ندارند با جوانان غیر وهابی ازدواج کنند. این ملا‌های زن وقتی به منطقه برگردند، یقینا وضعیت اجتماعی نورستان را مختل می سازند.

ملا های پنج پیر:

پیروانش در ردیف سه می آیند. اینان طریقه معتدل بین ملای سنتی و وهابی را تبلیغ میکنند. مولوی عمرا خان کلومی از جمله روحانیون برجسته این طریقت بود که فوت کرده و تا حال جانشین مطرحی ندارد.

روحانیون مطرح شان:

1) مولوی دوست محمد کانتیوا (از افراد مهم طالبان که در اوایل سرطان امسال با طیاره بی پیلوت امریکایی و ظاهرا به رهنمایی تمیم نورستانی در بدل انتقام پسر کاکایش غفور نورستانی کشته شد.)

2) مولوی صادق کامدیشی ( از افراد حزب اسلامی و فعلا در ارتباط با دولت کرزی)

3) مولوی عبدالکبیر وایگلی.

4) مولوی شیرگل پارونی.

5) زینت الله پارونی.

6) مولوی ربانی از ارنس. مربوط تنظیم جمعیت و پنجپیری.

7) مولوی محمد گل وامایی. از جمله وهابی های منطقه است.

قومندانهای نورستان اکثرا یا کشته شده اند و یا به زندگی ملکی رو آورده اند. قومندانهای موجود در نورستان:

  • مولوی صادق کامدیشی (حزب اسلامی)
  • دادمحمد کولتنی (جمعیت)
  • عبدالحلیم از مندول (قومی)
  • نورالدین مشوکی (قومی و گاهگاهی خود را طرفدار طالب میداند)
  • خان محمد از نورستان مرکزی (قومی)
  • معلم نبی از تتین (قومی)

اقتصاد:

اقتصاد نورستان به چهار ستون عمده استوار است:

نورستان
در نورستان زنان مصروف زراعت و مردان در مالداری مشغول اند.

1) زراعت (شغل زنان):

بعلت کم بودن زمین برای کشت، محصولات به مشکل ضرورت خانواده ها را مرفوع می سازد.

تولیدات شان منحصر به گندم، جواری، لوبیا و میوه های سر درختی است. تولید شیره انگور هم رایج است که قبلا از آن شراب می ساختند.

2) مالداری (شغل مردان): کمترین مالدار بین 60 تا 80 مال دارد. انگشت شمار افرادی که بین 1000 تا 1500 مال داشته باشند. چوپان در بدل نگهداری شش ماهه مال رمه، نصف نوزادان بز را صاحب می شود. در صورتی که آذوقه خود را خودش تهیه کند محصول سه ماهه ی شیر (حمل، ثور و جوزا) هم مربوط او میشود ولی اگر آذوقه چوپان بدوش رمه دار باشد، شیر به صاحب مال تکیه میکند.

یک چوپان ظرفیت مواظبت بیشتر از 120 مال را ندارد.

در اجاره داری دهقانی نصف از صاحب زمین و نصف از دهقان کار است و تخم مربوط صاحب زمین میشود.

3) تجارت محلی قبلا بدست افراد بیرونی بود. اما امروز این تجارت بدست مردم محل است. این تجارت به دلیل فقر اقتصادی مردم، نبود راه های مواصلاتی بهتر و سطح پایین فرهنگی مردم رونق چندانی ندارد.

4) کار معدن :

معادن مختلف مثل بیروج، زمرد، لیتیوم، تورمالین، ابرک، گانزیت، برلیم، نیوبیوم، سزیوم، روبیدیوم، سنگ سلیت وآکومارین درین منطقه وجود دارد و از طرف مردم استخراج میگردد.

پرداخت اجرت کارگران معدن و یا توزیع سنگ بدست آمده به این صورت است:

فرضا 5 کارگر در معدن کار میکنند، عاید بدست آمده 15 قسمت شده 5 قسمت را کارگران، 3 قسمت را صاحب برمه، 3 قسمت را صاحب باروت، 3 قسمت را صاحب آذوقه و 1 قسمت را صاحب معدن میگیرد. صلاحیت اولین برآمد سنگ بدست صاحب باروت است یعنی او میتواند آن را بفروشد و برای خود نگهدارد و حق دیگران را بدهد. سنگ به تفاهم هم نرخ گذاری میشود.

و اگر هشت نفر کار میکنند سنگ حاصل شده 21 قسمت میشود: سهم باروت 5، سهم آذوقه 5، سهم کارگر 8، سهم برمه 1، سهم آشپز 1، سهم تیل 1. به دلیل بلند رفتن نرخ مواد ارتزاقی و تیل این تازه ترین تقسیمات در کار معدن است. دولت هیچگونه تسلطی بر این معدن ها ندارد.

5) صنایع دستی، نجاری، کندنکاری، آهنگری و فلزکاری، بافندگی، دباغی، حجاری، سفال سازی، بافت خمچه و خانه سازی کاریست مربوط باری ها و فقط ضروریات محلی را مرفوع می سازند. باری ها در بدل کار شان پول و یا مال دریافت میدارند.

سمارق شکمبه سر
نورستانی ها در پهلوی تجارت چوب و چارمغر و جلغوزه از فروش این سمارق کمیاب و گرانبها به نام «سمارق شکمبه سر» مخارج شان را تامین میکنند.

 سمارق کمیاب و گرانبها به نام «سمارق شکمبه سر»

تجارت چوب جنگل، فروش محصولات چهارمغز، جلغوزه، سمارق کمیاب و گرانبها بنام گچی دلاک یا شکمبه سرک و اشتغال نورستانی ها در پست های دولتی، تا حدودی به اقتصاد مردم کمک میکند.

پول که قبل از جنگ ها کوچکترین نقشی در اقتصاد بدوی مردم نداشت و همه تبادله های اقتصادی جنس به جنس صورت می گرفت و شاخص عمده آن مال (بز و یا گاو) بود، امروز اهمیت زیادی پیدا کرده است.

95 فیصد مردم نورستان زندگی دشوار بخور نمیر دارند اما از طرف افراد متمول استثمار نمی شوند. به علت بی کفایتی دولت ها، این مردم بیشتر از موانع طبیعی رنج می برند. 4 فیصد افراد متمول نه از برکت استثمار نورستانی های خود بلکه از مدارک دیگر چون "جهاد" و تجارت و کار دولتی و قاچاق به پول و زندگی رسیده اند. یک فیصد از باری ها (پیشه وران محلی) بیشتر تحت فشار اجتماعی هستند تا اقتصادی.

امروز هم ضعیف ترین فرد در نورستان کسی است که کمترین اولاد پسر دارد.

نرخ مواد مصرفی در نورستان: (ماه سرطان 1392)

گندم سیر 300 تا400 کلدار پاکستانی
جواری 300 تا400 کلدار 
روغن زرد سیر 3000 کلدار
روغن نباتی سیر 1000 کلدار
بوره سیر 700 کلدار
نمک سیر 320 کلدار
چای کیلو 400 کلدار
لوبیا سیر 1200 کلدار
قیمت یک راس گاو بین 30000 تا 80000 کلدار
قیمت یک راس بز بطور اوسط 3000 تا 8000 کلدار
قیمت یک نر بز بطور اوسط 18000 کلدار
جلغوزه سیر 6000 کلدار
سمارق شکمبه سرک پاو 14000 کلدار

سایر اقوام:

قوم پشه یی نزدیکترین روابط را با نورستانی ها داشته اند. از لحاظ بافت اجتماعی، وضع اقتصادی و فرهنگی تفاوت چندانی با نورستانی ها ندارند. اینان مردم فقیر تر و عقب مانده تر از نورستانی ها هستند.

قوم گجر بعنوان مهاجرین کوچی از سالها به این طرف در کنار نورستانی ها زندگی میکنند. چون زمین و علفچر د راختیار نداشتند باید در بدل استفاده از اراضی و علفچر نورستانی ها باج می پرداختند. اما گجر های نورستان شرقی در جریان جنگ ها صاحب زمین و اختیاراتی شده اند. ولی در نورستان مرکزی و غربی با اینکه اینان متوطن شده اند وضع بهتری ندارند. تعدادی از اینان به طالبان رو آورده اند.

وضعیت فعلی:

اساسی ترین مشکل نورستان مسئله فقر اقتصادی، صحت، معارف (بخصوص برای زنان) و ترانسپورت است. ضمنا بی اتفاقی هایی که هم از طرف تنظیم ها و هم از طرف فرقه های مختلف مذهبی دامن زده شده به وحدت قومی مردم لطمه شدیدی زده است. قتل های ناموسی، دشمنی های شخصی و قومی نیز زندگی مردم را تار ساخته. تعداد زیاد جوانان به علت بیکاری به پولیس و اردو مراجعه کرده بعنوان گوشت دم توپ دسته دسته کشته می شوند.

طالبان
مسئله بسیار مهمی که نورستانی ها را در کابوس فرو برده نفوذ پاکستان در نورستان شرقی است. علاوه بر طالبان افغانى، باند حزب اسلامى، القاعده (شامل پاکستانی ها، عربها، چچنی ها، ازبک ها)، جیش محمد و گروه هاى دهشت افگن لشکرطیبه ی پاکستان در نورستان حضور دارند.

نرخ بلند مهر دختران، جوانان نورستانی را در مضیقه شدید اقتصادی و اجتماعی قرار داده است. جوانان هیچ گونه وسیله ای برای تفریح ندارند. درین اواخر با رایج شدن منابع برق کوچک محلی و دش و فعال شدن دستگاه مخابراتی این جا و آنجا جوانان خود را مصروف می سازند که توام با ابتذال است.

عموم مردم از تنظیم ها متنفر اند زیرا اینان زیر نام اسلام مرتکب اعمالی شدند که نه روسها ی اشغالگر انجام دادند و نه امریکایی های اشغالگر.

مسئله بسیار مهمی که نورستانی ها را در کابوس فرو برده نفوذ پاکستان در نورستان شرقی است. علاوه بر طالبان افغانى، باند حزب اسلامى، القاعده (شامل پاکستانی ها، عربها، چچنی ها، ازبک ها)، جیش محمد و گروه هاى دهشت افگن لشکرطیبه ی پاکستان در نورستان حضور دارند. بنا به هر دلیلی بعد از مرگ اسامه و برچیده شدن بساط القاعده از وزیرستان جنوبی آی اس آی از طریق شوراهاى کویته و پشاورتصمیم گرفت تا نورستان را به منطقه ی همیشگى حضور جنگجویان خودمبدل سازند و از این طریق، مناطق شمال و شرق افغانستان را تحت تهدید خود در آورند.

قوای نظامی پاکستان در مناطق مرزی نقاط حساس را گرفته اند و میکوشند سهولت هایی را به افغانها مهیا سازند تا در بین شان نفوذ داشته باشند. اطفال افغان در مکاتب سرحدی پاکستان درس میخوانند؛ افغانها از بازارهای سرحدی مردم محل استفاده میکنند؛ حتی پاکستانی ها به افغانها تذکره های خود را توزیع نموده است؛ قرار اطلاع بیش از 20 نفر پاکستانی در قطعات سرحدی افغانستان یک سال عسکری کرده اند؛ همین امروز بیش از هزار تن از مخالفان مسلح دولت در ولسوالی های کامدیش و برگمتال جمع شده اند و می خواهند این دو ولسوالی را تصرف کنند.

مناطقی که قوای نظامی پاکستان در آن حضور دارند:

  • گذر ناوه پاس بالای سرکانی.
  • گذر غاخی کندو بالای مرور.
  • گذر مزری چینه در خاص کنر.
  • گذر بنشی بالای منطقه ساو.
  • گذر ارنوی بالای بریکوت.
  • گذر نگر و ُاسن بالای گوردیش.
  • گذر پشاورک بالای قریه پشاورک برگمتال.

16 راه قاچاقی از ولسوالی سر کانو الی ولسوالی ناری باز میباشد نه حکومت افغانستان ونه ناتو توانسته است این راه های عبوری و قاچاقی را در این مدت مسدود نماید همچنان 10 راه از ناری کنر الی گرم چشمه چترال که با نورستان هم سرحد است بروی دشمن و قاچاقبران باز است اصلا در این راه ها و مناطق قوتهای افغانستان وجود ندارد.

مولوی فضل‌الله قوماندان طالبان سوات پاکستان مشهور به «ملا رادیو» یا «ملا اف ام» چهار بار به نورستان آمد. او داماد مولانا صوفی محمد است که در آستان? حمل? امریکا به افغانستان، هزاران جنگجوی پاکستانی را از پاکستان به افغانستان فرستاد تا آنکه در جنگ ولسوالى برگمتال نورستان، کشته شد.

میجر یوسف (مسئول پیشین آی‌اس‌آی) نیز به "پیتی گل" آمده و از آن جا به کامدیش رفت و به افرادی که در جنگ شکست خورده بودند، پول توزیع کرد.

اقوام نورستان
با آنکه در نورستان اقوام مختلف زندگی میکنند ولی از لحاظ بافت اجتماعی و فرهنگی چنان باهم در آمیخته اند که با نورستانی ها هیچ تفاوت ندارند.

یک قطعه‏‌ی 600 نفری امر به ‌معروف و نهی از منکر که به سیاه‌پوشان مشهور هستند، زیر رهبری کرنیل منیر که از کارکشته های استخبارات پاکستان می‌باشد، در تلاش اشغال تمام مناطق کامدیش است.

وضع امنیتی نورستان به حدی خراب است که 800 پروژه بازسازی درنقاط مختلف آن متوقف شده.

شاهراه میان کنر ونورستان سالهاست به روی ترافیک مسدود می باشد.

طالبان در نظر دارند قبل از فرا رسیدن عید رمضان ولسوالی نورگرام در نورستان غربی را در تصرف خود درآورند که با این حرکت، ولسوالی های دو آب و مندول به صورت اتوماتیک سقوط میکنند.

اهمیت سوق الجیشی نورستان:

آی اس آی و مزدوران طالبش به درستی اهمیت سوق الجیشی نورستان را در یافته اند و به همین دلیل دندان ها را برای تصرف آن تیز کرده و برنامه وسیعی برایش ریخته اند.

  • ولایت نورستان بعلت داشتن جنگلات غلو و کوه های دشوار گذر، ساحه مناسب برای جنگ های چریکی و پارتیزانی است زیرا از پوشش طبیعی اراضی برای حفظ نیرو بخوبی استفاده میشود. مخالفین با نیروی بسیار کم میتوانند قوت های بزرگ و منظم را آسیب پذیر و مصروف بسازند.
  • این ولایت هم مرز با پاکستان است واین موقعیت به مخالفین امکان میدهد که اگر بر آنان فشار نظامی و یاهم اقتصادی وارد شود در صورت عقب نشینی به راحتی میتوانند خود را به منطقه امن پاکستان برسانند. ازجانب دیگر بدون کدام مزاحمتی میتوانند از لحاظ پرسونل و تسلیحات و مواد غذایی خود را از طریق همین مرز ها اکمال نمایند.
  • نورستان ولایتی است فقیر اما با اقتصاد خود کفا که مردمش توانایی آنرا دارند چندین سال پی درپی بجنگند بدون آنکه زندگی شان لطمه جدی ای ببینند. این مهمترین فکتوری است برای مخالفین که روی این منطقه سرمایه گذاری کنند.
  • بیکاری، فقر اقتصادی، نبود اشتغال مناسب برای مردم، محدودیت امکانات رفاهی وغیره عموم مردم راهرلحظه آماده میسازد تا به اردوی مخالفین بپیوندند. مخالفین هم متقابلا با گذاشتن دانه و دام به آنان و دادن یک مقدار امکانات میتوانند جوانان نورستانی را در چنگ خود بگیرند و آنان را برای مقاصد ناپاک خود مورد استفاده قراردهند.
  • جوانان نورستان هم از گذشته های دور و هم بخصوص در دوران جنگ علیه روسها ، اکثرا بعلت فقراقتصادی شامل مدرسه های دینی در داخل کشور و بخصوص مدرسه های پاکستانی شدند. درآن مدارس علاوه براینکه آموزش خشک و مملو ازتعصب دینی می دیدند، به مسلک های مختلف مذهبی چون پنج پیر، اهل حدیث(وهابی)، گروه الکافرون و ملایان سنتی گرویدند. این مهمترین شرایط برای مخالفین است تا ازبین همین جوانان و خانواده های شان عضوگیری کنند وساحه نفوذ خود راگسترش دهند.
  • نورستان یگانه ولایتی است که دختران و پسران شان محروم از ابتدایی ترین سهولت های تحصیلی حتی در رده های پایینی آموزش هستند. به هر پیمانه ای که میزان تعلیم و آموزش بین مردم پایین باشد به همان پیمانه زمینه رشد و نفوذ بنیادگرایی و تروریزم در آنان بیشتر است و مخالفین میتوانند ازاین کمبود هم به سود خود استفاده کنند.
  • پاکستان که مرکز اصلی پرورش تروریزم است، نورستان را در محراق فعالیت های خود قرارداده و امروز بدون کوچکترین مانعی میتواند از آن طریق به کشور مانفوذ کنند و مخالفین را برای خرابکاری بفرستند.
  • مخالفین محاسبه کرده اند ، درصورتی که یک بار در منطقه نفوذ کردند وآ ن را کاملا در کنترول خود در آوردند در آن صورت میدانند که نه زور دولت ونه هم ناتو میرسد تا پایگاه ها را دوباره از آنان بگیرند. به همین دلیل به این منطقه زیاد توجه دارند.
  • نورستان موقعیتی دارد که با چهار ولایت کشور هم مرز است. مخالفین برنامه دارند اگر ولایت نورستان را پایگاه دایمی ومحکم خود بسازند و شورش هایی را در ولایات همجوار شروع کنند، این ولایت مناسبترین زمینه عقب نشینی و پشت جبهه رابه آن ولایات خواهد داشت.
  • در نورستان بصورت طبیعی تضاد ها و اختلافات قومی وجود دارد، ولایا ت با نفود و تنظیم های معین باحمایت از جناح های مختلف به این آتش بیشتر دامن می زنند واین فرصت خوبی است برای بهره برداری مخالفین که در آن جا نفوذ کنند.
  • نکته مهم دیگری این است که دولت و متحدین خارجی آن به علت داشتن سیاست های خاینانه و جنایتکارانه کوچکترین جای پای بین مردم ندارند. به علت وجود فساد در ادارات پست های دولتی در معرض خرید و فروش قرارمیگیرند، مسئولین دولتی فقط به جیب خود می بینند و کوچکترین توجهی به بهبود زندگی مردم ندارند، فساد اداری به اوجش رسیده، قانون اصلا تطبیق نمی شود و عدالت همیشه زیر پا است. درمواردی حتی ارگانهای دولتی به ناامنی دامن می زنند چون منافع خود را در آن می بیند. درچندین مورد عملیات نطامی نیروهای ناتو، افراد بی گناه به قتل رسیده اند، دربسیاری موارد نظامیان خارجی با تحقیر و خشونت به تلاشی خانه های مردم پرداخته اند.
  • این ها همه دست به دست هم داده و مردم را در موقعیتی قرارداده تا از دولت متنفر باشند، آن را پناهگاه خود ندانند و در صورت روگردانی از دولت طبعا به مخالفین رو آورده، ناامنی روز تا روز بیشتر شده میرود و از این وضعیت بغیر از تروریستهای بنیادگرا، تعدادی از اوباشان، افراد شریر و بی بندوبار هم استفاده خود راکرده بر مردم فشار می آورند، دست به دزدی، آدمکشی، راهگیری و نا امنی میزنند.

قسمت اول
قسمت دوم

درین مقاله از کتاب «ریشه های تاریخی و فرهنگی نورستان» اثر سمیع الله تازه - 1367 نیز استفاده شده است.

fShare

 

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط 95/9/23:: 9:10 صبح     |     () نظر

معادن یاقوت در افغانستان

یاقوت از نوع سنگ متحوله بوده و اندازه سختی آن 9 می‌باشد[1] و یاقوت از اکسید آلومینیوم در شرایط ویژه ساخته شده‌است. رنگ سرخ این معدن را یاقوت و رنگ‌های دیگر آن از قبیل سفید، زرد، نصواری و سایر رنگ‌ها را به نام «کورندم» می‌نامند که در افغانستان و ایران از خود نامهای محلی دارند. علاوتآ یاقوت در معادن بشکل پخته و خام یافت می‌شود، که یاقوت پخته شفاف و نور از آن می‌گذرد و یاقوت خام شکنند و شفاف نمی‌باشد و ارزش تجارتی هم ندارد. در جهان معادن یاقوت در کشورهای تایلند، سریلانکا، ایران، تایلند و افغانستان وجود دارد. استخراج این معدن از زمانه‌های قدیم رواج داشته است. شماری ازتاریخ‌دانان ایرانی و عرب در نوشته‌های خود از یاقوت افغانستان ذکر نموده‌اند[2] . سنگ هاى قیمتى یاقوت در ولایات مختلف کشور چون بدخشان، کنر، پنجشیر، نورستان و منطقه جگدلک کابل وجود دارد[3] ؛ اما تا کنون به اساس کدام سروى، دقیقاً مشخص نشده که معادن مذکور درکدام مناطق این ولایت موقعیت دارد و درمجموع، ذخایر موجود یاقوت افغانستان تا چه حد است. در ناحیه جگدلک واقع 100 کیلومتری سرک میان کابل جلال آباد قرار دارد[4] . هرچند روس ها بالاى معدن یاقوت جگدلک تا حدى کار کرده اند؛ اما هنوزهم ذخیره معدن جگدلک مشخص نیست و تنها گفته شده که درهرمتر مکعب، از 122/2 تا  157/3 گرام یاقوت وجود دارد[5].  به اساس این گزارش معدن یاقوت در منطقه غران ولسوالى اشکاشم ولایت بدخشان و ولایت نورستان نیز موقعیت دارد. سال هاقبل؛ لعل هاى معدن ولایت بدخشان، توسط چکش و کلنگ استخراج مى شد و همچنان این معدن، به شکل رسمى و غیر رسمى مورد استفاده قرار میگرفت و هنوز هم جریان دارد. یاقوت ها از کیفیت مناسبی برخودار می باشند به همین علت در صنایع جواهر و جواهر سازی مورد استفاده قرار می گیرد و در غیر آن می توان از یاقوت ها در دیگر صنایع مثل صنعت لیزر، صفحات برش و سایش، ساعت سازی و دندان سازی استفاده نمود.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط 95/9/23:: 8:35 صبح     |     () نظر
   1   2   3   4   5   >>   >